- لیست مقالات
- مقالات
- دانستنی های والدین
مقاله ها



حواس پرتی در کودکان + راههای درمان
به گزارش آکاایران آیا متوجه شده اید که فرزندتان نمی تواند مدت طولانی روی تکالیف درسی اش متمرکز بماند؟ آیا دایم لوازمش را گم می کند یا جا می گذارد و شما نگرانید که این نقص توجهش ناشی از بیش فعالی او باشد؟ روان شناسان و روان پزشکان برای تشخیص بیش فعالی، ضوابط و چارچوب خاصی دارند و تنها زمانی این تشخیص را مطرح می کنند که کودک تمام معیارهای مورد نیاز برای تشخیص این بیماری را داشته باشد و یکی از مهم ترین معیارها برای تشخیص بیش فعالی، این است که فرد در اثر بیماری دچار اختلال در روابط اجتماعی، شغلی، تحصیلی و زندگی روزمره اش شود. پس اگر شما فرزندی دارید که در این حیطه ها دچار اختلال بارزی نیست و فقط گاهی فراموشکار و سر به هواست، احتمالا مشکلش صرفا حواس پرتی است، نه بیش فعالی. حالا این سوال مطرح می شود که برای کاهش میزان حواس پرتی و افزایش تمرکز کودک چه باید کرد؟ مطلب حاضر به این پرسش شما پاسخ می دهد. 1- اولین نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که هرگز به کودک این برچسب را نزنید که «تو عمدا توجه نمی کنی» یا «عمدا حرف های ما را نادیده می گیریم. درجه های از حواس پرتی مربوط به کارکرد مغز کودکان است. آگاهی کودکان از محیط اطراف به مراتب کمتر از بزرگسالان است. به عنوان مثال وقتی کودکی هنگام عبور از خیابان، زیپ لباسش را می بندند، ممکن است دیگر قادر به تشخیص رفت و آمد خودروها نباشد، در حالی که این کار برای فرد بزرگسال مشکلی نیست. یک بزرگسال به تدریج یاد می گیرد که محرک های بی اهمیت را نادیده بگیرد و تمرکزش را روی یک موضوع حفظ کند اما این کار برای یک کودک ممکن است بسیار مشکل باشد. 2- حواستان باشد که تذکر لحظه به لحظه، جریمه بابت انجام ندادن یک تکلیف یا اشتباه انجام دادن آن به علت حواس پرتی و محروم کردن او از علایقش، در این موارد نه تنها چاره ساز نیست، بلکه مشکل او را چندبرابر می کند، تا جایی که از تحصیل و مدرسه بیزار می شود. 3- اگر کودک زیاد جنب و جوش می کند و انرژی زیادی دارد، اول به او فرصت بازی بدهید تا آرام شود و مقداری از انرژی اش با بالا و پایین پریدن و قایم باشک بسوزد، بعد از او بخواهید کارش را انجام بدهد و پیش از پایان یافتن مقداری از تکالیف که مشخص کرده اید از جایش بلند نشود. 4- با مکعب های رنگی شکل های ساده ای به عنوان الگو بسازید و از فرزندتان بخواهید پس از مشاهده مانند الگوی شما بسازد. پس از چند بار موفقیت، در مراحل بعدی، پس از ساختن الگوی مورد نظر، از کودک بخواهید بادقت آن را مشاهده کند، سپس روی آن را بپوشانید و از کودک بخواهید مانند شما آن را بسازد. در مراحل بعدی از الگوهای پیچیده تر استفاده کنید. هرگز به کودک برچسب بی توجهی و حواس پرتی نزنید 5- در تست هوش وکسلر بخشی وجود دارد که در آن کارت هایی به کودک نشان داده می شود. در این کارت ها قسمتی از شکل ناقص است و کودک باید در زمانی محدود آن نقص را شناسایی کند. شما هم می توانید از این کار برای افزایش دقت فرزندتان استفاده کنید. یعنی از کارت هایی که تصویرشان ناقص است، استفاده کنید. 6- سعی کنید در مواردی که می خواهید کودک تمرکز بیشتری داشته باشد (مثل کلاس درس یا اتاقی که تکالیفش را انجام می دهد)، محیط را به گونه ای طراحی کنید که دارای کمترین عامل تحریک کننده برای کودک باشد. 7- به کودک برچسب نزنید. منظور از برچسب زدن این است که به خاطر یک رفتار خاص، یک خصلت را به کودک نسبت دهید. وقتی به او برچسب «حواس پرت» یا «دست و پا چلفتی» می زنید او از آن پس خودش را با آن مشخصه می شناسد و در بسیاری از موارد تصویر ذهنی ای که شما، از او برای خودش می سازید تا آخر عمر روی رفتار و شخصیتش اثر می گذارد و این برچسب ها بعد از مدتی باعث می شوند هم اطرافیان کودک و هم خودش به این باور برسند که با کودکی روبرو هستند که دارای این خصلت خاص و تغییرناپذیر است. بسیاری از ما قربانی برچسب های کودکی مان شده ایم. این اشتباه را در مورد کودکان خود تکرار نکنیم. 8- چند شی نامرتبط مثل اسباب بازی های مختلف یا مانند آن را جلوی فرزندتان بچینید و به او فرصت دهید آنها را بادقت مشاهده کند. سپس اشیاء را بردارید و از او بخواهید آنها را نام ببرد. با توجه به ظرفیت حافظه ممکن است کودک ابتدا نام تعداد کمی از وسایل را به یاد آورد اما به تدریج با پیشرفت و تثبیت در هر مرحله می توان بر تعداد وسایل یا اشیاء افزود. این تمرینات را با استفاده از تصاویر نیز می توان انجام داد. 9- با نشان دادن تصاویر ساده از مناظری که کودک به آنها علاقه دارد مثل مزرعه و باغ وحش به مدت چند ثانیه، از کودک بخواهید به سوالات شما درباره آن تصاویر پاسخ دهد. در مراحل بعدی وقتی که کودک به اندازه کافی در این کار ماهر شد، می توانید از تصاویر پیچیده تر استفاده کنید. 10- به خاطر آوردن وسایل داخل یک فروشگاه یا ویترین مغازه پس از چنددقیقه مشاهده و پرسش درباره رنگ و شکل لباس افراد در یک مهمانی نیز می تواند باعث تقویت دقت و حافظه کودک شود. منبع : آکاایران گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


بازی های وانمودی مهارت زبانی را پرورش می دهند
آیا تاکنون هنگامی که کودک تان سرگرم بازی تخیلی یا بازی با اسباب بازی ها یا دوستانش است، به رفتار اوتوجه کرده اید؟ اگر پاسخ تان مثبت است، شاید بعضی واژگان یا عبارت هایی شنیده اید که هرگز فکر نمی کردید او آن هارا بلد بوده است. اغلب در بازی کودکان، واژگانی را که خودما به کار می بریم، از آن ها می شنویم. کودکان از پدر، مادر، و آموزگارشان کاملا تقلید می کنند. بازی وانمودی به کودک شما کمک می کند تا قدرت زبان را در یابد. افزون بر این، کودکان با بازی وانمودی با دیگران، یاد می گیرند که می توانند از واژه ها همچون ابزاری برای بازسازی یک داستان یا سازمان دهی یک نمایش بهره بگیرند. این فرآیند به کودک تان امکان می دهد میان زبان نوشتاری و گفتاری ارتباط برقرار کند و به مهارتی دست یابد که بعدها به او کمک خواهد کرد خواندن را یاد بگیرد. کودکان همچنین در هنگام بازی های وانمودی، واژه نامه ی خود را می سازند. هنگامی که مشغول بازی وانمودی هستند، شما و آموزگارش می توانید آن ها را با واژه های مربوط به یک موضوع ویژه آشنا کنید. برای نمونه، اگر کودک تان دوست دارد با دایناسورهای اسباب بازی، بازی کند، شما با اشاره به نام دایناسورهای گوناگون، به او کمک خواهید کرد به سرعت نام های بلند آن ها را یاد بگیرد. بیشتر کودکان دوست دارند وانمود کنند کارهایی را که شما در خانه انجام می دهید، آن ها هم انجام می دهند. سعی کنید همیشه مجموعه ای ازنشریه ها، کتاب ها، کاغذ و مدادهایی برای بازی های نمایشی در خانه در دسترس داشته باشد. به این ترتیب، کودک شما از مهارت های پیش نوشتاری و پیش خوانی برای تقلید موقعیت های واقعی در زندگی اش استفاده خواهد کرد. او می تواند برای عروسک ها و اسباب بازی هایش بخواند، نامه بنویسد، فهرست تهیه کند و حتی وانمود کند با تلفن اسباب بازی، پیام تلفنی می گیرد. گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


۳۰ کاری که هر کودک قبل از ۱۲ سالگی باید انجام دهد
در روزگاری نه چندان دور پاره شدن سر زانوهای شلوار پسربچهها، لباسهای گلی و خاكی، زمین خوردنها، زخمها و سر شكستنها و... همه و همه، بخشی از نگرانی هر روزه ی پدر و مادرهایی بود كه صاحب فرزندان كوچك بودند. اما با آمدن بازیهای كامپیوتری و رواج زندگی آپارتمان نشینی، دیگر خبری از بازیهای گذشته و هیاهوی كودكان نیست. تحقیقات نشان میدهد که شعاع حركتی كودكان در طول 40 سال گذشته نزدیك به 90 درصد كاهش داشته است. در گذشته كودكان ساعتها در فضاهای باز و وسیع بازی میكردند. اما امروزه این فضاها به اتاقها و آپارتمانهای كوچك محدود شده است. بیتحركی بچهها تا جایی پیش رفته كه متخصصان سلامت كودكان، فهرستی از كارهایی را تهیه كردهاند كه كودكان باید تا قبل از رسیدن به 12 سالگی آنها را امتحان كرده باشند. با كامل كردن این فهرست میتوان مطمئن بود، كودك شما حداقل بخشی از مهارتهای لازم در زندگی خود را پیدا كرده و حداقل لذت را از دوران كودكی خود برده است.این فهرست ابتدا شامل 400 پیشنهاد مختلف بود كه با انجام تحقیقاتی روی هزاران پدر و مادر و یادآوری خاطرات گذشته ی آنها از بازی كردن به دست آمد. 1. بالا رفتن از درخت 2. چادر زدن در طبیعت 3. غلتیدن از روی یك تپه سرسبز 4. دویدن زیر باران 5. ساختن و به هوا فرستادن یك بادبادك 6. ماهیگیری با تور و قلاب 7. خوردن سیبی كه مستقیما از شاخه یك درخت جدا شده باشد 8. برف بازی كردن 9. كشیدن نقشه گنج 10. گل بازی كردن 11. ساختن سد برابر جریان آب 12. بازی كردن در شنهای كنار دریا 13. پریدن از روی طناب (طناب بازی كردن) 14. خوردن توت فرنگی و تمشك در طبیعت 15. رفتن به یك جزیره 16. تماشای طلوع آفتاب 17. بالا رفتن از یك كوه بلند 18. رفتن به پشت یك آبشار 19. غذا دادن به حیوانات و پرندگان 20. شكار حشراتی مانند پروانه 21. دیدن حیوانات وحشی حتی در باغوحش 22. رفتن به فضای سبز و طبیعت هنگام شب 23. كاشتن یك گل و پرورش آن 24. شنا كردن در رودخانه 25. قایق سواری كردن 26. روشن كردن آتش بدون كبریت 27. پیدا كردن مسیرهای مختلف روی نقشه و استفاده از قطبنما 28. درست كردن غذا روی آتش 29. پیدا كردن مختصات مكانی با كمك جیپیاس موبایل 30. ساختن یك خانه جنگلی خاكبازی چه فوایدی دارد؟! در خاك، باكتریهای خاصی وجود دارند كه باعث فعال شدن قسمتهای خاصی از مغز میشوند. این قسمتها مسئول تولید یك ماده شیمیایی به نام «سروتونین» هستند كه نقش مهمی در انجام بسیاری از فعالیتهای بدن داشته و خواص ضدافسردگی دارند. در بسیاری از كارهایی كه در فهرست پیشنهاد شده وجود دارد، كودكان ناگزیر به رفتن به محیطهای طبیعی و تماس با خاك هستند. كودك حین بازی كردن به كشف محیط اطراف خود میپردازد و نخستین قدمها را برای اجتماعی شدن بر میدارد. تماس با محیط خارج باعث میشود دنیای كودكان وسعت بیشتری پیدا كرده و آنها با مفاهیم جدید آشنا شوند. كودكان حین بازی كردن با شخصیتهای اجتماعی آشنا میشوند و نقش خود را بهعنوان یك فرد در آینده میشناسند. در این زمان است كه كودكان متوجه میشوند آیا شخصیت مدیر و هدایتكننده دارند یا باید تحت كنترل دیگران باشند.
مشاهده بیشتر


چرا وابستگی برخی بچه ها به اقوام بیشتر از پدر و مادرشان است؟
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که فرزندتان به خواهر، برادر یا حتی مادرتان بیش از شما وابسته باشد و دوست داشته باشد زمان بیشتری را با آنها بگذراند. دکتر بنیسی روان شناس تربیتی می گوید این سوال، سوالی است که خیلی از مادرهای نگران می پرسند: چرا فرزندم خاله اش را به من ترجیح می دهد؟! شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که فرزندتان به خواهر، برادر یا حتی مادرتان بیش از شما وابسته باشد و دوست داشته باشد زمان بیشتری را با آنها بگذراند. حتی ممکن است زمانی هم که می خواهید از مهمانی به خانه برگردید، با گریه و جیغ و داد کودک مواجه شوید چون می خواهد در کنار خاله یا عمه اش بماند. شاید وجود چنین وابستگی ای برای برخی مادران، به ویژه مادران شاغل، نگران کننده نباشد اما ممکن است برخی از این رابطه صمیمانه فرزندشان با دیگران نگران شوند. در این شرایط عکس العمل نامناسب مادر می تواند باعث خدشه دار شدن روابط شود و حتی کودک سعی کند دور از چشم مادر به دیگران ابراز احساسات کند. چندی پیش وقتی در جمع دوستانه ای از این مساله صحبت شد، متوجه شدم چند نفر از کسانی که بچه دارند در برهه ای از زمان نسبت به این وابستگی کودکشان به مادربرزگ، خاله، عمه و... واکنش نشان داده اند چون فکر می کردند فرزندشان دیگران را به آنها ترجیح می دهد. این مادرها می گفتند در مورد درست یا غلط بودن رفتارشان مطمئن نبوده اند. این موضوع بهانه ای شد تا از دکتر بنیسی، روان شناس تربیتی بپرسیم آیا برای رفع این نگرانی می شود راه حلی بهتر پیدا کرد یا نه؟ چرا وابستگی برخی بچه ها به اقوام بیشتر از پدر و مادرشان است؟ وقتی پدر و مادر ارتباط اجتماعی خوب و مثبتی با بچه برقرار نمی کنند، طبیعی است به بستگان نزدیک مثل خاله، مادربزرگ، عمو، دایی و... گرایش پیدا کند و آنها را حتی گاهی بیشتر از پدر و مادر دوست داشته باشد. متاسفانه برخی از والدین به دلیل کارهای روزمره و شغلشان دیگر حوصله ندارند وقت بگذارند و با بچه در طول روز بازی کنن یا سروکله بزنند. از طرف دیگر، بسیاری از بچه ها تک فرزند هستند و سرگرمی شان در خانه تلویزیون تماشاکردن و کارتون دیدن یا بازی با اسباب بازی شان است، آن هم به تنهایی؛ یعنی خودشان تنهایی با اسباب بازی هایشان بازی می کنند و ساعت هایی را پای تلویزیون می گذرانند. همین مساله باعث ایجاد فاصله بین پدر و مادر و فرزند می شود. بیشتر والدین معتقدند به بچه هایشان محبت دارند و عشق می ورزند و از هر لحاظ آنها را تامین می کنند ولی یادمان باشد همه محبت به بچه ها در خریدن انواع لباس، خوراکی و اسباب بازی خلاصه نمی شود. لازم است در طول روز با کودک حرف بزنیم و با او بازی کنیم. شاید برخی مادرها بگویند ما با بچه حرف می زنیم؛ اما این صحبت ها به چه شکل است؟ در حد بیا غذاتو بخور، مراقب باش زمین چیزی نریزی، یه گوشه بشین بازی کن، بیا کارتون مورد علاقه ات رو گذاشتم ببینی و... آیا این مادرها زمانی که با کودک به پارک می روند، با او همبازی می شوند؟ با او نقاشی می کشند؟ چقدر در طول روز در خانه با فرزندشان وقت می گذرانند، بازی می کنند، قصه می خوانند و...؟ پدر و مادر باید رابطه خود و فرزندشان را زیر ذره بین بگذارند و ببینند کدام روش تربیتی شان باعث شده که کودک ترجیح دهد بیشتر وقت خود را با دیگران بگذارند؟ گاهی هم والدین به این نکته ها توجه دارند ولی باز چنین وابستگی نگران کننده ای ایجاد می شود. بله، اما والدین با رعایت برخی مسائل نباید نگران این وابستگی باشند. اغلب مادرانی که به این قضیه واکنش نشان می دهند، نگرانند مبادا رابطه عاطفی با فرزندشان کمرنگ شود یا دیگر برای کودک اهمیتی نداشته باشند و فرزندشان دیگران را بیشتر دوست داشته باشد بنابراین سعی می کنند با دعواکردن کودک یا تحریک احساسات او، تمام توجه اش را به خود اختصاص دهند؛ در حالی که باید در مرحله اول سعی کنند جایگاه اقوام را برای کودک مشخص و نقش آنها را تعریف کنند. در مرحله بعد، کمی درباره شیوه های تربیتی خود تجدیدنظر و پل عاطفی که بینشان وجود دارد، بیشتر از پیش قوی تر کنند. هرچه اعتماد و فضای امن بین والدین و کودک بیشتر باشد، شدت وابستگی به دیگران کمتر خواهد شد و تربیت بچه ها، بهتر شکل خواهدگرفت. وقتی بچه از دیگران تبعیت می کند، دچار چندتربیتی و تضادفرهنگی می شود و در نتیجه رشد و تربیت خوبی نخواهدداشت. اگر رابطه پدر یا مادر یا مادربزرگ یا عمه و خاله خوب نباشد و والدین صرفا به این دلیل که مبادا این وابستگی باعث بی توجهی کودک به آنها می شود، مانع شکل گیری این رابطه شوند، هم رابطه ها تیره خواهدشد و هم اگر کودک در سنین پایین مثلا 5-4 سالگی باشد، دچار سردرگمی و درک نشدن شرایط می شود. با گفتن چنین جمله هایی درواقع مادر می خواهد احساسات کودک را برانگیزد که این رفتار اشتباه است. وقتی والدین مانع بیان صریح احساسات کودک می شوند، کودک فکر می کند نباید احساسش را بیان کند، در حالی که با بیان نکردن احساسات، هیجان کودک تخلیه نمی شود و بعدها در بزرگسالی دچار آسیب های روانی خواهندشد. گاهی همین مساله باعث کمرویی، خجالتی شدن و اعتماد به نفس پایین کودک خواهدشد. وقتی کودکی نتواند در مورد احساسش به خاله بگوید، مسلما نمی تواند احساسش را به والدین هم بیان کند. بیان احساسات برای تخلیه هیجانی کودک مفید است. بچه ها باید از همان سنین کودکی مهرورزی را یاد بگیرند تا در بزرگسالی زندگی خوبی داشته باشند در غیر این صورت به دلیل اینکه مهارت های گفتاری و عاطفی را یاد نگرفته اند، قطعا دچار مشکل خواهندشد. اگر مادری بخواهد با گفتن جمله هایی مثل اینکه «من دیگه مامانت نیستم چون تو عمه یا خاله رو بیشتر دوست داری» توجه کودک را به خود جلب کند، ممکن است چه آسیب هایی از نظر روانی به او بزند؟ به هبچ وجه مادر نباید احساساتی رفتار کند و چنین کارهایی انجام دهد زیرا این رفتارها روی کودک تاثیر منفی می گذارد. متاسفانه گاهی برخی از مادران برای کمرنگ کردن این وابستگی، با کودک درددل و مشکلات ارتباطی شان با خانواده شوهر را بیان می کنند یا به تخریب خانواده و طرف مقابل می پردازند، در حالی که این رفتار اثر منفی دارد. یک توصیه به والدین نگران تنها توصیه ام به این والدین نگران، توجه و صرف زمان بیشتر و تقویت رابطه با کودک است. زمان بیشتری را با فرزندتان بگذرانید و به پارک، سینما و... بروید. این زمان، بهترین فرصتی است که می توانید در آن در مورد جایگاه افراد با بچه ها صحبت کنید و آنها را متقاعد کنید که جایگاه این افراد کجاست. هرچه رابطه عاطفی والدین با فرزندشان صمیمی تر باشد، میزان گرایش بچه ها به دیگران کمتر خواهدشد و فقط به عنوان پایگاه های عاطفی و احساسی به اقوام درجه یک خود نگاه می کنند و دیگر آنها را به والدین شان ترجیح نمی دهند. منبع:salamat.ir گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


دلبستگی کودکان زیر دو سال را جدی بگیرید!
امروزه بسیاری از کودکان به دلیل مشغله کاری مادر به مراکز نگهداری از کودک مانند مهدکودکها و یا به دست پدربزرگ و مادربزرگها یا اعضای خانواده و فامیل سپرده میشوند. نگهداری از کوک شرایط خاصی دارد و مواردی است که باید به آنها دقت کرد تا هم کودک و هم والدین و هم شخصی که از کودکان نگهداری میکند، آسیب نبینند. پیش از این در مورد چند نکته مهم که رعایت آنها هنگام سپردن کودک به دست هر شخصی برای نگهداری مهم است، پرداختیم و در این مطلب قصد داریم به یکی دیگر از این مسائل بپردازیم. موضوع شایعی که در مورد نگهداری از کودکان وجود دارد، این است که اغلب مادران شاغل ترجیح میدهند که کودکشان را به دست پدربزرگ و مادربزرگ یا افرادی از فامیل بسپارند چون مراکزی مانند مهدکودک ساعت کاری محدود دارد. برای مادر شاغلی که روزی 8 ساعت کار میکند و بعد هم خسته از کار باید به امور خانه رسیدگی کند، ترجیح این است که کودک زمان بیشتری را نزد دیگران بمانند تا آنها بتوانند در آرامش و راحتی به کارهای دیگرشان نیز رسیدگی کنند. اما آیا این دوری طولانیمدت از مادر به ضرر کودک نیست؟ این سوالی است که محمد رضابیگی، روانشناس بالینی به آن پاسخ میگوید: وقتی کودک به صورت طولانیمدت از مادر دور باشد و به دست شخص دیگری برای نگهداری سپرده شود، این تصور برایش به وجود میآید که نقش مادری به عهده شخص دیگر گذاشته شده است. در حقیقت او فکر میکند که آن شخص دوم حالا مادر اوست. در این شرایط مهمترین موضوعی که بروز میکند، بحث دلبستگی است. این روانشناس بالینی در مورد توضیح این واژه میگوید: دلبستگی یعنی اینکه کودک نسبت به یک فرد (مادر) وابسته است و از او احساس امنیت کسب میکند. کسی که همیشه میتواند در پناهش در امان باشد و اگر او را در کنار خود نبیند احساس خطر میکند. این احساس از زمانی که کودک یک جنین است و در رحم مادر نگهداری و محافظت میشود در او شکل میگیرد. به همین دلیل دلبستگی یک احساس بسیار قوی و مهم است که اگر نادیده گرفته شود آثار سوئی که از خود به جا میگذارد تا سالیان سال جبرانشدنی نیست و حتی در مواردی وقتی فرد به میانسالی هم میرسد میتوان نشانههای آسیبی که از این موضوع خورده را در او مشاهده کرد. محمد رضابیگی در نهایت تاکید میکند: نیاز به مادر و احساس دلبستگی در دو سال اول زندگی کودک نیازی جدی است و توصیه ما این است که مادران حتما این مدت را با کودک خود به صورت تماموقت بگذرانند. بعد از دو سالگی کودکان به میزانی از درک میرسند و دلبستگی به مادر را پیدا کردهاند و به دنبال جایگزینی برای مادر خود نیستند. اما قبل از این سن هر کس دیگری که به جای مادر مراقبت از آنها را به عهده میگیرد، برای کودک احساس ناامنی را به همراه میآورد و دید خوبی به آن شخص ندارد. حتی حس لامسه کودک نیز قبل از دو سالگی تکامل پیدا نکرده است. بنابراین اگر قبل از دو سالگی کودک را مخصوصا به صورت طولانیمدت به شخص دیگری بسپارید، دلبسته آن شخص میشود در حالی که این دلبستگی همیشه ناقص میماند و نمیتواند مانند دلبستگی به مادر برای کودک احساس امنیت و آرامش را به همراه بیاورد. منبع:ninisite.com گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


علت وسواس در كودكان چیست و چگونه درمان می شود؟
اختلال وسواس در كودكان به صورت تفكرات مزاحم و تكرار كلیشه وار رفتارهای خاصی بروز می كند كه موجب برانگیختگی و نگرانی آنان می شود. وسواس در کودکان به اشکال متفاوت و پیچیده ای بروز می کند که شناخت این نشانه ها توسط والدین می تواند به آنها کمک زیادی کند. در وسواس برخی افکار، اعمال و گاهی تصاویری مزاحم در ذهن فرد ایجاد می شود که قادر به کنترل آنها نیست. فکر وسواسی فکری است که مدام در ذهن فرد تکرار و سبب اضطراب شخص می شود. اعمال وسواسی به مجموعه رفتارهایی گفته می شود که فرد برای کم کردن فکر وسواسی و اضطراب ناشی از آن انجام می دهد. افکار وسواسی نگرانی زیاد درباره رخ دادن اتفاق بد و ناگوار، تکرار کردن کلمات یا عبارات، عدم اعتماد و خودناباوری، تمیز کردن بیش از حد، تکرار چک کردن ها، شستن مرتب دست ها، کندن مو یا پوست، تعدادی از این افکار وسواسی هستند. افکار و عادت های وسواسی می تواند برای بچه ها بسیار آزاردهنده باشد و باعث استرس و نگرانی آنها شود. گاهی افراد از دلیل وسواس، عادت ها و افکار تحمیلی خیلی آگاه نیستند اما اغلب می ترسند که اگر این عادت را ترک کنند اتفاق بدی رخ دهد یا کنترل ذهنشان را از دست بدهند. بچه هایی که استرس دارند یا زندگی شان با تغییرات بزرگ و ناگوار مثل استرس امتحان، اختلافات خانوادگی، انزوای اجتماعی یا مصیبت بزرگ همراه بوده است بیشتر دچار مشکل وسواس می شوند. معمولا این کودکان خیلی نگران و آشفته هستند ومی ترسند دیگران فکر کنند آنها دیوانه اند. علت وسواس در كودكان چیست؟ روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری تاكنون نتوانسته اند علت و زمان دقیق شروع این اختلال را شناسایی كنند، ولی همگی بر این نكته اذعان دارند كه عوامل چندی اعم از: وراثت، روش های تربیتی والدین، ویژگی های خانوادگی، نابهنجاری كاركرد سیستم عصبی و آشفتگی های خلقی در بروز این اختلال در كودكان دخالت دارند. اعضای خانواده و مدرسه باید به این نكته توجه كنند كه بروز این گونه افكار و اعمال به هیچ عنوان تقصیر كودك نیست و كاملاً با افكار عادی كودك تفاوت دارد. برای مثال كودكی كه فكر باز بودن شیر گاز او را به ستوه آورده است، بارها و بارها با امتحان كردن شیر گاز سعی می كند اضطراب و تشویش خود را كاهش دهد، و یا كودكی كه نگران كثیف بودن دست هایش است، ممكن است چندین بار دست های خود را بشوید تا حدی كه پوست دست هایش حساس و قرمز شوند، و یا كودكی كه از درست بودن مشق ها و امتحانش شدیداً مضطرب است، ممكن است بارها و بارها آن را پاك كند و دوباره بنویسد. تکرار نشانه وسواس است بچه های وسواسی ممکن است در رفتار یا نحوه صحبت کردنشان تکرار وجود داشته باشد. برای مثال تکرار جملات، سوال پرسیدن زیاد و گاهی صرف کردن مدت زمان زیادی برای انجام تکالیف در رفتارهایشان دیده شود. بروز رفتارهای وسواسی در کودکان نسبت به بزرگسالان کمی پیچیده تر است به همین دلیل شناخت این نشانه ها می تواند به والدین در تشخیص وسواس در کودکان کمک زیادی کند. برای مثال بعضی از بچه ها عادت دارند وقتی از خیابان رد می شوند با پا به اتومبیل های اطراف خود ضربه بزنند زیرا تصور می کنند اگر این کار را انجام ندهند به والدین آنها آسیب خواهد رسید. درواقع فکر وسواسی آسیب به والدین خود را به صورت عمل وسواسی یعنی ضربه زدن به اتومبیل نشان می دهد. ممکن است کودک وسواسی تمایل به داشتن تعداد مشخصی مداد داشته باشد. برای مثال ابراز می کند که حتما باید 4 مداد در جامدادی اش داشته باشد. چگونه بفهمیم کودک یا نوجوان ما دچار افکار یا رفتار وسواسی شده است؟ آیا آنها وقت زیادی برای انجام کار عادی صرف می کنند: مثل شستن دست یا لباس پوشیدن؟ آیا آنها وقت زیادی برای انجام تکلیف مدرسه صرف می کنند؟ آیا آنها وقت زیادی برای شروع یک کار صرف می کنند؟ آیا آنها کار خود را چند بار چک و بررسی می کنند؟ آیا نگران مرتب کردن و گذاشتن اشیا سر جای خود هستند؟ آیا آنها رفتار خاصی را خیلی تکرار می کنند مثل لمس کردن کلید برق یا دسته در؟ آیا آنها بیش از حد به اعداد و کلمات توجه نشان می دهند؟ آیا به نظم و تقارن خیلی اهمیت می دهند؟ تاثیرات منفی وسواس وسواس به عزت نفس و خودباوری کودک آسیب وارد می کند و حتی به تدریج خانواده و اطرافیان، کودک را به عنوان یک فرد تنبل و مایه زحمت می شناسند. کودکی که مدت زیادی را با وسواس سپری کرده دوران مهمی از رشد خود را از دست داده است. چون همان طور که می دانید کودکان در هر مرحله ای از رشد خود مهارت های متفاوتی را به دست می آورند و وسواس مانع کسب این مهارت ها در دوره های مختلف رشد کودک خواهدشد. علاوه بر این، وسواس باعث ایجاد ترس، استرس، خواب ناکافی، افسردگی، احساس خجالت و شرمندگی، بی قراری، مشکلات اجتماعی، میل به تنهابودن، کندی در انجام تکالیف و درنتیجه افت تحصیلی می شود. خیلی وقت ها کودکان وسواسی توسط همسالان خود مورد تمسخر قرار می گیرند و اگر والدین بخواهند رفتار آنها را کنترل کنند این کودکان به پرخاشگری می پردازند. درمان وسواس درمان وسواس هم به صورت دارویی و هم به صورت رفتاری و شناختی انجام می شود. از آنجا که وسواس بیماری مزمنی است درمان آن معمولا زمان بر است. بنابراین لازم است والدین در این زمینه صبر و حوصله به خرج دهند. بیماری وسواس به گونه ای است که حتی اگر درمان هم شود بعد از چندسال دوباره بروز می کند. با وجود این باید نسبت به درمان اقدام کرد چون همان طور که گفتیم این بیماری باعث آسیب رساندن به مراحل رشد کودک می شود. اگر بتوانیم نسبت به اصلاح این رفتار در کودک اقدام کنیم توانسته ایم تا حدودی باعث تقویت اعتماد به نفس او شویم. اگر وسواس در کودکی درمان نشود وی در بزرگسالی به فردی تبدیل خواهدشد که نگراش اضطرابی و وسواسی در او وجود خواهدداشت. آیا والدین و اعضای خانواده می توانند در درمان كودك وسواسی نقش داشته باشند؟ زمانی كه كودكی دچار مشكل وسواس می شود، اطرافیان او باید به این نكته توجه داشته باشند كه كودك گناه و تقصیری ندارد. وقتی آنان قصد درمان و بهبودی بیماری كودك را دارند، باید از هر جهت او را مورد حمایت خود قرار دهند. والدین باید سعی كنند آگاهی های خود را در زمینه نوع بیماری فرزندشان بالا ببرند و انتظارات و خواسته هایی در حد توان كودك از او داشته باشند. آن ها باید بدانند كه چنان چه همراه و مشفق كودك باشند، روند درمان او روز به روز تسریع می گردد و رفتارها و افكار آزاردهنده كودك نیز به تدریج از بین خواهند رفت. اطرافیان باید بتوانند كمترین بهبودی كودك را تشخیص دهند و او را مورد تشویق و حمایت خود قرار دهند. در نظر داشته باشید هیچ كودك وسواسی ای بدون داشتن والدینی مضطرب، پریشان و مبتلا به اختلالات عصبی وجود ندارد. تمام اعضای خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند. آنان باید تا حد امكان شرایط را برای كودك آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مشكلات و سختی های درمان را راحت تر تحمل كند. خانه ای پرتنش و اضطراب هیچ گاه نمی تواند به كودك كمك كند تا با نگرانی و تشویش ناشی از شیوه های درمانگری مقابله نماید. منبع : بیتوته گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


انواع هوش کودک
کدام پدر و مادری نمیخواهد فرزندش تیزهوش باشد؟ تصور نمیکنم کسی در جواب این سوال دستش را بالا برده باشد. اما هنگامی که فاصله نسل والدین و فرزندان را به طور کامل درنظر بگیریم، سوال های دیگری نیز پیش می آید. تیزهوش در چه زمینه ای؟ چه کسی هوش را معنا میکند؟ آیا این به این معناست که بچه من در مدرسه بهتر عمل میکند؟ اگر ارزش هایی چون مهربانی و صداقت را به کسی نیاموزیم، باهوش بودن چه ارزشی دارد؟ هاوارد گاردنر (Howard Gardner) روانشناس دانشگاه هاروارد که به خاطر نظریه هوش چندگانه (multiple-intelligence) برای کودکان شهرت فراوانی دارد، به بررسی این فاصله عظیم پرداخته است. گاردنر هفت نوع جداگانه هوش (در زمینه آموزشی) را شناسایی نموده است که بنا بر گفته محققین، تنها ۳ نوع از آن ها در تست های هوش موجود، منظور شده اند. قبل از اینکه به معرفی انواع هوش بپردازیم، توجه شما را به آنچه گاردنر در کتاب خود Intelligence Reframed و در رابطه با فرزندانش نوشته جلب میکنیم: "من میخواهم که فرزندانم جهان را درک کنند، نه به دلیل اینکه جهان جذاب و ذهن انسان کنجکاو است. من میخواهم آن ها جهان را درک کنند تا در موقعیتی قرار بگیرند که بتوانند آن را به جایی بهتر مبدل کنند." این نوع متفاوتی از هوش است و شکی نیست که تبدیل آن به یک سوال چند جوابی کار مشکلی است. زیرا برای تبدیل کردن جهان به جایی بهتر، تنها یک پاسخ وجود ندارد. چنین به نظر میرسد که گاردنر اعتقاد دارد کودکان دارای انواع متفاوتی از هوش هستند که آن ها را قادر به انجام چنین کار جاه طلبانه ای خواهد نمود. باید صادقانه بگوییم که این تقسیم بندی هنوز از نظر تمام روانشناسان تایید نشده است، اما از طرفی، روزگار اعتقاد داشتن به یک مفهوم واحد نیز سپری شده است. هوش کلامی با کلمات سرو کار دارد. در داستان سرایان، روزنامه نگاران و وکلا، این نوع هوش در اولویت قرار دارد. این هوش، اساس توانایی در اطلاع رسانی موثر، ترغیب نمودن، مباحثه، تدریس و سرگرم نمودن است. کودکانی که در این زمینه باهوش هستند، در بازی با کلمات و ادا کردن جملاتی که ادا کردنشان مشکل است (مانند جملاتی که با کلماتی یک صدا، با تکرار یک حرف و مانند آن ساخته میشوند: مانند قوری گل قرمزی) مهارت فراوانی دارند. آن ها از شنیدن صدای کلمات لذت می برند و کتاب خوانانی حریص یا نویسندگانی شیرین قلم خواهند شد. هوش وابسته به منطق و ریاضی واضح است که این نوع هوش، به معنای توانایی مغز در کار با اعداد و ترتیبهای منطقی است. دانشمندان، حسابداران و سازندگان نرم افزار از این جمله اند. کودکان دارای این اولویت هوشی، در درک علت و معلول، الگوهای عددی و بحث منطقی بسیار موفق هستند که به خصوص این آخری، در مواجهه با والدین بسیار مفید است. هوش مربوط به امور فضایی و حجمی: این هوش قابلیت تصور و تجسم ذهنی را به وجود می آورد که معمول ترین شغل برای چنین افرادی عکاسی و هنر است. این کودکان در توجه به جزئیات بصری و توانایی ترسیم تصاویر دو بعدی و سه بعدی، بسیار موفق و به نظر جلوتر از سن خود عمل می کنند. یک جنبه مهم این هوش، توانایی کودک در ترجمه تصاویر ذهنی به فرمی است که برای همه قابل درک باشد. هوش موسیقی واضح است که در اینجا با توانایی درک و ایجاد ریتم و ملودی سر و کار داریم. یک روش شناسایی هوش موسیقی این است که کودک بتواند دو قطعه موسیقی نسبتا مشابه را از یکدیگر تشخیص دهد. داشتن هوش موسیقی و گرایش به آن به حرفه های مشخصی منجر میشود اما ما بزرگسالانی را میشناسیم که با وجود داشتن حرفه ای دیگر، از "گوش موسیقی" خوبی برخوردارند و میتوانند ترانه ها را صحیح بخوانند. پس شاید برخوردار بودن از هوش موسیقی به جای تبدیل شدن به حرفه شخص، به بخشی از مسیر زندگی و آموختن او تبدیل شود. هوش مربوط به حرکات جسمی هرچند پذیرفتن این مورد برای بعضی از سنت گرایان روانشناسی مشکل است، اما واضح است که چالاکی و فرزی از جایی سرچشمه میگیرند و گاردنر این توانایی ها را به ذهن نسبت میدهد. کودکانی که در آموختن دروس عملی موفق هستند دارای چنین هوشی هستند و میتوانند ورزشکار حرفه ای، مکانیک، جراح یا نجار شوند. اگر پیش بیاید می توانند به خوبی بافتنی ببافند و عاشق سرهم کردن ماکت های مختلف هستند. آن ها در کلاس های ورزش و فعالیت های فیزیکی منتظر دستور حرکت نمیمانند. گاردنر در مورد این افراد به مطلب جالبی شاره کرده است؛ افراد دارای چنین هوشی، بسیار مستعد داشتن واکنش های غریزی شجاعانه هستند. هوش درون نگر اینجا حوزه شخصیت درونی فرد است. کودکانی که در این دسته بندی جا دارند، قادرند حواس خود را شناسایی نموده و درجات مختلف یک احساس بخصوص را تشخیص دهند. توانایی درک و پذیرفتن خود، هوش و ادراکی است که دارنده آن در زمان بزرگسالی از داشتن آن خوشنود شده و قدر آن را خواهد دانست. هوش درون نگر برانگیزنده خودکاوی، انضباط نفس، استقلال فراوان و تمایل به داشتن اهداف واضح و مشخص است که البته همه این موارد نباید با هم و لزوما در یک نفر بروز کند. هوش میان فردی این نوع هوش درباره ارتباط با دیگران است. این کودکان نه تنها با همکلاسان خود کنار می آیند، بلکه می توانند حالات و نیازهای دیگران -از جمله بزرگسالان - را به خوبی تشخیص دهند. آن ها در این زمینه از والدین خود هم بهتر عمل میکنند. اخطار! این توانایی دو طرف دارد؛ خیر و شر. کودک دارای هوش میان فردی میتواند یک همشهری مهربان، یار و یاور دیگران باشد و یا از توانایی خود در کنترل دیگران و کلاهبرداری و امثال آن استفاده نماید. گاردنر شخصا اعتراف میکند که هوش کلامی و ریاضی - منطقی بیش از همه مورد توجه بوده و در مدارس مورد آزمایش قرار میگیرد. هوش مربوط به امور فضایی، موسیقی و حرکات جسمی بیش از هرچیز با هنر در ارتباطند که البته هوش وابسته به امور فضایی و حجمی در تست های هوش معمول جای ثابتی دارد. هوش درون نگرانه و میان فردی می تواند شاهد واضحی بر این مطلب باشد که که دسته بندی گاردنر تا چه حد میتواند والدین و خانواده را تحت تاثیر قرار دهد. هیچ روش واقعی برای آزمودن و تشخیص این نوع هوش در کودک وجود ندارد، اما کدام پدر و مادری است که از داشتن فرزندی که خود را میشناسد، منظم است و میتواند احساس غم و شادی دیگران را درک کرده و به آن واکنش نشان دهد، ناراضی باشد؟ منبع: روزنامه ایران گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


برای محبت به فرزندتان شرط نگذارید
محبت لازمه ارتباط موثر والدین با فرزندان است که گاهی با شرط همراه میشود. این حالت کودک را دچار اضطراب میکند و او به خاطر دوست داشتنی بودن، تن به خواستههای والدین میدهد. خانم استکی روانشناس کودک درباره اضطراب شدید کودک که متعاقب درگیری و مشاجره لفظی والدین با کودک شده، اظهار داشت: گاهی کودک از خوردن غذا امتناع میکند و والدین برای ترغیب او به غذا خوردن از عبارت «اگر غذایت را نخوری من آن را میخورم» استفاده میکنند که این وسواس موجب اضطراب کودک نمیشود اما گاهی والدین به کودک میگویند که اگر کاری را انجام ندهد، او را دوست ندارند یا والدین او نیستند. ایشان با تاکید بر داشتن محبت مثبت نامشروط والدین به کودک، تصریح کرد: اگر والدین برای محبت خود نسبت به فرزندشان شرط بگذارند کودک به خاطر دوست داشتنی بودن کاری را انجام میدهد و در واقع عمل او قابل قبول است نه خود او. به کودک بگوئید از رفتار او ناراحت هستید نه خود او این روانشناس کودک گفت: چنانچه کودک رفتار ناپسندی انجام داد والدین باید به او بگویند ما تو را دوست داریم ولی از رفتار تو ناراحت هستیم و باید در این رابطه با هم صحبت کنیم این رفتار موجب میشود که دوست داشتن کودک را مشروط نکنیم. استکی با بیان اینکه والدین گاهی دنبال پر کردن خلاءهای خود هستند، اظهار داشت: برخی والدین میخواهند آرزوهای تحقق نیافته خود را در کودک محقق کنند و اگر کودک با آنها راه بیاید رفتار خود را تا پایان عمر کودک ادامه میدهند. والدین اضطراب خود را به فرزندان منتقل میکنند این متخصص گفت: اضطراب والدین به کودک منتقل میشود اگر پدر و مادر نسبت به وضعیت تحصیلی فرزند خود اضطراب داشته باشند آن را به کودک انتقال میدهند و مانع از پیشرفت تحصیلی او میشوند. لازم است بدانیم تحصیل باید در کنار سایر سرگرمیها باشد زیرا به تنهایی موجب دلزدگی میشود. موفقیت تحصیلی با هوش اجتماعی ارتباطی ندارد وی ادامه داد: گاهی دیده میشود دانشآموزان یا دانشجویانی که در تحصیل بسیار موفق هستند از نظر هوش اجتماعی رشد چندانی نداشتهاند. منبع:farsnews.com گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


دلایل افت تحصیلی دانش آموزان
در سال های اخیر شاهد رکود تحصیلی بین دانش آموزان نوجوان به دلایل مختلف هستیم. برخی از دانش آموزان، به خصوص پسرها دوست دارند هر چه زودتر وارد بازار کار شوند و به همین دلیل تحصیل را کنار می گذارند. در این گفتگو دکتر امیری، روان پزشک کودک و نوجوان، درباره علل این موضوع، نکته هایی را بیان کرده و پیشنهادهایی نیز به والدین ارائه داده است تا بتوانند برای این مشکل فرزندشان چاره ای بیندیشند. آیا افسردگی می تواند دلیل مهمی برای ترک تحصیل در نوجوانان باشد؟ - بله، متاسفانه برخی نوجوانان در نیمه راه درس خواندن را رها می کنند و دیگر اشتیاقی برای ادامه این مسیر ندارند و یکی از مهمترین دلایل این موضوع افسردگی است چون آنها به دلیل ابتلا به افسردگی دیگر هدف مشخصی ندارند و میل خودشان را برای رسیدن به چیزهای خوبی که در گذشته می خواستند از دست می دهند و از این نظر آینده خود را به خطر می اندازند. فکر می کنید علت این اتفاق چیست؟ - متاسفانه تکنولوژی و زندگی ماشینی امروز همه چیز را راحت کرده و به همین دلیل نسل امروز کمتر مثل گذشته دنبال زندگی و اهداف شان هستند. حتی می توان گفت به نوعی هدف خود را گم کرده اند و شیوه زندگی های امروزی و عوامل محیطی باعث ایجاد این مسئله شده است. اگر دقت کنید، متوجه می شوید نسل امروز کمتر از زندگی احساس رضایت دارد. محیط های آموزشی و نحوه برخورد معلمان و مدیران مدارس تا چه حدی روی ترک تحصیل نوجوانان اثر دارد؟ - خیلی زیاد. بسیاری از مراکز آموزشی ما شاد نیستند و همه چیزشان تحمیلی است؛ از درس خواندن گرفته تا مسائل دیگر و آن ارتباط شایسته ای که باید بین معلمان و دانش آموزان وجود داشته باشد، نیست و برخی از اعضای کادر آموزشی ما فکر می کنند هر چقدر در کارشان جدی تر باشند، مدیریت شان هم بهتر است؛ در صورتی که انعطاف پذیر بودن و مهربانی کردن بیشتر جواب می دهد. به همین دلیل توصیه می کنم شادی را در مراکز آموزشی مان افزایش دهیم. آیا افسردگی پدر و مادر هم روی فرزندشان اثر خواهد گذاشت؟ - بله خیلی زیاد، به همین دلیل ما معمولا توصیه می کنیم مادر در زمان بارداری اش از هرگونه غم و غصه دور بماند چون گریه کردن و ناراحتی اثر مستقیمی روی جنین می گذارد و بعدها روی کودک اثر خود را نشان می دهد. آیا تغییر محیط و بردن دانش آموز به یک مدرسه دیگر می تواند به بازگشت او به تحصیل کمک کند؟ - گاهی بله و گاهی نه. ما باید سعی کنیم ابتدا افسردگی این گونه دانش آموزان را درمان کنیم تا با انرژی و لذت و انتخاب دوباره خودشان مسیرشان را پیدا کنند وگرنه دوباره بعد از مدتی بهانه می آورند و ترک تحصیل می کنند. پدر و مادر در این شرایط چطور می توانند به فرزند خود نزدیک شوند؟ - بهتر است با او صحبت کنند. البته نه صحبتی که حالت نصیحت گونه داشته باشد چون نوجوان در این شرایط از نصیحت کردن کاملا دوری می کند و اتفاقا بیشتر حس لجبازی در او تقویت می شود اما می توان با صحبت های دوستانه و گذاشتن برنامه های جنبی و خانوادگی او را حمایت کرد و حتی می توان با رفتن نزد مشاور از آنها برای حل این مشکل کمک گرفت. آیا معرفی افرادی که ترک تحصیل کرده اند و ممکن است سال ها بعد احساس پشیمانی کنند، می تواند راه حل مناسبی تلقی شود؟ - بله، بسیارند افرادی که پشیمان می شوند و دوست دارند دوباره به محیط آ موزشی برگردند و اگر این اتفاق افتاد باید حتما آنها را حمایت کنیم چون در تاریخ هم می بینیم که افراد موفق زیادی بودند که حتی در دوره دبیرستان بارها مردود شده اند اما باز دنبال تحصیل رفته و توانسته اند برای خودشان کسی بشوند؛ مثل آلبرت انیشتین. اگر مصادیق اینچنینی را به فرزندان خود نشان بدهیم، می توانیم انگیزه آنها را برای بازگشت به درس و مدرسه افزایش دهیم. ترک تحصیل نوجوانان یک مسئله چند عاملی است دکتر خدایی - روان پزشک: ترک تحصیل در نوجوانان مسئله ای است که تنها یک علت ندارد و مسائل زیادی باعث می شود یک نوجوان در زندگی اش چنین تصمیمی بگیرد. برای حل این موضوع هم باید ابتدا علت های بروز این مسئله را بشناسیم تا ره حل زودتر پیدا شود. بعضی از علت ها فردی است و به خود نوجوان برمی گردد چون دوران نوجوانی دوران گذر از بحران است و نوجوان دنبال فردیت و هویت خود می گردد. او گاهی شتابزده عمل می کند و چنین تصمیماتی می گیرد در حالی که بعدها ممکن است از تصمیمی که گرفته سخت پشیمان شود چون انجام بعضی از کارها قابل جبران نیستند و حتی در این شرایط ممکن است نوجوان به دلیل سرخوردگی که احساس می کند، به سمت مسائلی مانند اعتیاد نیز برود. به همین دلیل باید در وهله اول به نوجوان مان کمک کنیم تا به خوبی بتواند از این بحران هویت عبور کند. یکی از علت های دیگر این موضوع اختلاف های خانوادگی یا فقر فرهنگی یا مالی است که در این صورت با کمک گرفتن از اولیای مدرسه و مشاوران می توان این موضوع را حل- کرد. البته ناگفته نماند در بعضی از موارد وجود اختلال های روانی مانند اضطراب، افسردگی یا حتی اوتیسم می تواند مانع از ادامه تحصیل در نوجوانان شود. به هر حال توصیه می کنم حتما والدین قبل از ورود نوجوان به این مرحله سعی کنند با او ارتباط نزدیکتری داشته باشند و او را حمایت کنند و اگر نوجوان شان مشکل داشت سعی کنند با رفتن نزد یک مشاور آن را برطرف کند. به هر حال نباید اجازه داد نوجوان بر اثر یک تصمیم آنی آینده اش را خراب کند. رابطه سلامت روان و عملکرد تحصیلی دکتر حکیم شوشتری - فوق تخصص روان پزشکی کودک و نوجوان: بیشتر ما وقتی کودک یا نوجوانی را می بینیم اولین سوالی که از او می پرسیم این است که کلاس چندم است و معدلش چند شده؟ در حقیقت، عملکرد تحصیلی یکی از مهم ترین شاخص هایی است که موفقیت بچه ها را نشان می دهد. وقتی عملکرد تحصیلی افت می کند بچه ها دچار مشکل هایی در برقراری روابط اجتماعی می شوند. بچه هایی که در تحصیل موفق نیستند، اغلب دچار گوشه گیری و انزوای اجتماعی می شوند. این بچه ها تنش و پرخاشگری زیادی پیدا می کنند و در مدرسه با احتمال بیشتری درگیر پدیده قلدری می شوند، یعنی یا زور می گویند یا قربانی زورگویی بچه های دیگر می شوند. پس عملکرد تحصیلی پایین می تواند زمینه شکل گیری بدرفتاری و اعتماد به نفس پایین را فراهم کند. از آنجایی که نظام آموزشی نمی تواند از مقایسه بچه ها با هم خودداری کند و هر فرد را در جایگاه خود بپذیرد و به همه توانایی های کودکان توجه و هر کودک را با خود مقایسه کند، بچه های با عملکرد پایین در مدارس آسیب می بینند. گاهی آسیب به حدی است که بچه ها از رفتن به مدرسه صرف نظر کرده و تمایل به ترک تحصیل پیدا می کنند. پر واضح است هدف از حضور بچه ها در مدارس تنها آموختن محفوظات نیست، بلکه مدرسه جایی است که بچه ها مهارت های اجتماعی لازم را برای زندگی در آنجا کسب می کنند، بنابراین بچه ها با ترک محیط مدرسه وارد محیط کار می شوند که برای آنها تعریف نشده و آنها را در معرض انواع آسیب ها قرار می دهد. بنابراین والدین باید به عملکرد تحصیلی بچه ها توجه کنند و دنبال یافتن دلایل پایین بودن عملکرد تحصیلی یا افت آن، بی انگیزگی و نداشتن تمایل به مطالعه آنها باشند. در این بین توجه به مشکل های روان پزشکی دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از دلایل شایع چنین مشکل هایی اختلال بیش فعالی - نقص توجه است. کودکانی که به این اختلال مبتلا هستند در انجام کارهایی که نیازمند کوشش ذهنی است دچار مشکل هستند که از مهمترین این کارها می توان به درس خواندن اشاره کرد. بچه ها بایدب رای درس خواندن مهارت های مختلفی داشته باشند مانند اولویت بندی، برنامه ریزی، استدلال و مدیریت زمان. اینگونه مهارت ها در کودکان مبتلا به این اختلال شکل نمی گیرد و همین موضوع درس خواندن را دشوار می کند. اختلال های یادگیری از دیگر مشکل هایی هستند که درس خواندن را سخت می کند. در این گروه از اختلال ها بچه ها قادر به یادگیری خواندن، نوشتن یا ریاضی نیستند و چون این مهارت ها برای درس خواندن ضروری اند، این بچه ها به تدریج با مشکل در درس خواندن روبرو می شوند و شکست های مکرر آنها را از درس خواندن زده می کند. والدین باید با شناخت و کشف به موقع علت افت تحصیلی یا کاهش تمایل به درس خواندن، کمک کنند قبل از اینکه بچه از مدرسه دلزده شود با گرفتن درمان به موقع، به روند عادی درس خواندن برگردد و هرگز به ترک تحصیل فکر نکند. منبع:هفته نامه سلامت گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


به تخیلات کودکتان احترام بگذارید!
تخیلات کودک چند سال اول زندگی کودک بسیار مهم است. همه کارهایی که با کودک نوپا انجام میدهید از قبیل آواز خواندن، بازی کردن و … مغز کودک شما را رشد میدهد. تشویق فرزندان به فعالیتهای محرک میتواند ارتباطات زیادی را در مغز ایجاد کند. با تکرار این اتصالات شبکههایی در مغز ایجاد میشود که به او اجازه فکر کردن و یادگیری میدهد. این زمان مهمی در رشد ذهنی کودک نوپای شماست و شما ببا تشویق او به استفاده از تخیل مسیر تخیل را به او نشان میدهید. چطور این کار را انجام دهید؟ با خواندن کتابهای تصویری درباره افراد ناآشنا و کنار هم قرار دادن آنها میتوانید باعث فانتزی سازی فرزندتان شوید. اگر کودک شما به طور طبیعی تخیل مند باشد این موضوع باعث میشود دایره لغاتش افزایش پیدا کند. کتابهایی را انتخاب کنید که عکسهای بزرگ و رنگی دارند میتوانید هنگام کتاب خواندن هر چیزی را به داستان اضافه کنید. آنچه مغز او نیاز دارد ورودی است. صدای حیوانات را هنگام کتاب خواندن برایش درآورید و از صداهای خاص برای هرکدام از شخصیتها استفاده کنید. سعی کنید کمتر از تلویزیون و سی دی استفاده کنید چون این ابزارها تخیل آماده را به خورد کودک میدهد. به جای آن اجازه دهید ذهن کودک خودش بسازد. خودتان داستان بسازید داستانی که ساخته و پرداخته خودتان باشد برای کودکتان بهتر است چون به این ترتیب به او مسیرهای تخیل را نشان میدهید و آنها میفهمند چطور باید شخصیت سازی کنند. استفاده از کودکتان به عنوان شخصیت اصلی میتواند کمک بزرگی به گسترش احساسات او کند. خیلی زود او خودش داستان خودش را میسازد. شاید در ابتدا از روی دست شما تقلید یا کپی کند اما این خودش یک راه یادگیری است. چه نوع داستانهایی تخیل کودک را تقویت میکند تقریبا هر نوع داستانی میتواند برای بازی تخیل مناسب باشد. حوله را میتوانید کلاه پادشاهی کنید، دانه های حبوبات را جواهر کنید. حیواناتی که کودک دارد میتواند آنها را تبدیل به یک مزرعه کرده یا یک بیمارستان حیوانات درست کنید. بهترین ابزار تخیل ساده ترین آنهاست هرچه کنش فرزندتان برای ایجاد شخصیتهای خاص بیشتر باشد بهتر است. برای اطمینان از اینکه ایده های زیادی سراغ فرزندتان می آید این است که او را با آدمهای واقعی مکانها و رویدادها بیشتر مواجه کنید از این بازیها چه یاد میگیرد وقتی کودک شما یک سناریو داستان و شخصیت میسازد در اصل در حال توسعه مهارتهای اجتماعی و کلامی است با دوباره بازی کردن سناریو او احساس و عواطفش را هم درگیر میکند.تصور اینکه او یک ابرقهرمان است حس قدرت به او میدهد و به او می آموزد میتواند هر چیزی که میخواهد باشد. سعی کنید زیاد از کودک درباره کاری که انجام میدهد سوال نکنید به جای آن سعی کنید نظر بدهید مثلا بگویید « واااو انگار سوار سفینه فضایی شدی» این به او اجازه میدهد تخیلش را در جهتی که میخواهد ببرد نه اینکه از شما پیروی کند. با ایجاد شرایطی که تخیل کودک پرورش پیدا میکند او مهارت حل مسئله پیدا خواهد کرد. بنابراین اصلا فکر نکنید که این کارها اتلاف وقت است. چون وقتی بزرگ شده میتواند با چالشهای پیش رویش کنار بیاید. منبع:niniban.com گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


علت ترس بعضی از کودکان از مهد کودک
من مربی یک مهدکودک و موسسه استعدادیابیام. پس از مدتها احساس اینکه مادران چندان از محیطهای اجتماعی کودکانشان خبر ندارند، من را بر آن داشت که از مشاهداتم در مهدکودک از فرزندانتان بنویسم تا بیشتر با روحیه آنها آشنا شوید. به نظر گاهی مشت نمونه خروار است و گاهی مشکلات بچههای دیگران میتواند همان مشکلی باشد که من با فرزندم دارم. در این سالها، با کار در مهدکودک بسیار به بچههایی برخورد کردهام که رفتارهایشان در خانه متفاوت از رفتارهایشان در مهد و محیطهای اجتماعیتر بوده است. این است که با خودم قرار گذاشتم، مادران را در جریان آن رفتارهایی که کمتر با آن در ارتباطند قرار دهم و مشاهدات عینی خودم را درباره فرزندانتان با شما در میان بگذارم. گاهی مشکلات از خود ما شروع میشود و گاهی ناخواسته وسط یک مشکل قرار داریم. اما آنچه مهم است ریشهیابی آن مشکل و حل آن است. برای شروع بد نیست از برخوردم با کودکی که تازه قرار است پا به موسسه بگذارد آغاز کنم. آن زمان که برای نخستینبار کودکانتان را به محل جدیدی چون مهدکودک یا موسسه میآورید و قصد دارید او را چند ساعت از خود دور کنید. بچههایی که پا به موسسه یا مهدکودک میگذارند، چند دستهاند؛ دستهای آنهایی هستند که به مادرانشان چسبیدهاند و با آنها پا به این محیط جدید میگذارند. گروهی از بچهها هم هستند که بیتوجه به پدر و مادر در اتاقها و محیط مهد میچرخند و به همه جا سرک میکشند. دسته دیگر اما آنهایی هستند که اصلا پایشان را به این محیط جدید نمیگذارند، گریه میکنند و از مادرانشان جدا نمیشوند. اما کودکان 3 تا 5 ساله کمتر از مادرانشان جدا میشوند و اگر روز اول بمانند، روز بعد نیز به سختی دوباره وارد میشوند و این قصه روزها ادامه دارد و تکرار میشود. حتی با شرط اینکه مادرانشان در محیط هستند، از کلاسهایشان بیرون میآیند و سرک میکشند تا از حضورشان مطمئن شوند. اما همه بچهها بالاخره به شرایط عادت میکنند. این عادت نیز از آن اعتماد سرچشمه میگیرد که مادرانشان به دنبالشان میآیند و آنها را میبرند. اما آنهایی که عادت نمیکنند چه کسانی هستند؟ خانم مطهری_ روانشناس کودکان در اینباره میگوید: «در ابتدا باید این را واکاوی کنیم که آیا این ناراحتی و گریه و اضطراب از ترسیدن کودکان ناشی میشود یا مسائل دیگری در این میان دخیل است. بد نیست در این موارد ابتدا به خودمان مراجعه کنیم. به اینکه چه احساسی داریم وقتی کودکمان را به مهدکودک، مدرسه و ... میفرستیم؟ به چهره نگران مادران در آن لحظه که توجه کنید، متوجه میشوید بسیاری از این نگرانی و وابستگیها از ما به عنوان والدین ناشی میشود و بچه به درستی آنها را میگیرد.» مطهری معتقد است که بچهها بسیار حساس و باهوشند و احساسات درونی مادر را درک میکنند. اینطور است که خیلی زود به محیطی که مادرشان به آن چندان اعتماد ندارد، اعتماد نمیکنند و از ابزار خود برای اعتراض به این وضعیت استفاده میکنند؛ ابزاری چون جیغ، گریه و ... . این روانشناس کودکان به دسته دیگری از بچهها اشاره میکند و میگوید: «اما این درباره همه بچهها صادق نیست. گاهی این بچهها به ترسهایی که والدین به آنها تزریق کردهاند واکنش نشان میدهند. مثلا بچههایی هستند که برای تنبیه به این تهدید میشوند که به دنبالشان نخواهند رفت و در مهدکودک میگذارندشان یا تهدید به این میشوند که دیگر دوستشان ندارند و به خانم مربی میگویند که تنبیهشان کنند.» همه این موارد به اضافه موارد دیگر میتواند انگیزه بچهها را نسبت به مهد و مدرسه رفتن کم کند و بر استرسهای پایدار بچهها از همین دوران کودکی دامن بزند.» منبع: ninisite.com گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


از چه سنی می توان کودکان را در خانه تنها گذاشت؟
در دنیای امروز بسیاری از زنان نیز همپای مردان مجبورند کار کنند و در این بین خیلی از کودکان مجبورند بعد از زمان تعطیلی مدرسه شان در خانه تنها بمانند تا یکی از والدین به خانه بیاید. اما تنها گذاشتن کودکان در خانه باید با رعایت چه شرایطی باشد؟ در این گفت و گو دکتر رازجویان، فوق تخصص روان پزشکی کودکان و نوجوانان به پرسش های ما در این زمینه پاسخ داده است. از چه سنی می توان کودکان را در خانه تنها گذاشت؟ نمی توان یک پاسخ یکسان به این سوال داد. کودکان و شرایط زندگی تفاوت می کند. خارج از کشور اگر کودک زیر 12 سال را تنها بگذارند، به منزله این است که در حق او کوتاهی کرده اند و به همین دلیل پدر و مادران کودک جریمه می شوند یا ممکن است حتی او را از خانواده اش جدا کنند. در ایران با اینکه قانون خاصی در این مورد وجود ندارد، بهتر است فقط وقتی که مطمئن شدیم کودکمان از عهده خودش بر می آید و خطری او را تهدید نمی کند، دست به این کار بزنیم. چگونه به این اطمینان برسیم؟ باید به طور مستقیم و واضح آموزش های لازم را به کودک داد و سعی کنیم اعتماد به نفس او را بالا ببریم. اگر کودک اعتماد به نفس پایینی دارد یا هنوز به آن رشد عقلانی نرسیده که بتواند خطرهای احتمالی را درک کند، بهتر است از این کار صرف نظر کنیم، حالا ممکن است این مساله در سنین مختلف اتفاق بیفتد. پس مهارت ها و شخصیت خود کودک نیز در این مورد دخیل است؟ بله، ممکن است یک کودک 9 ساله خیلی خوب وظایفش را بشناسد و قوانین خانه را رعایت کند و برعکس یک نوجوان 13 ساله هنوز نتواند این تنهایی را بپذیرد. بنابراین نمی توان در مورد تنها گذاشتن کودکان در خانه، همه کودکان را به یک چشم دید و یک نسخه برایشان پیچید. خصوصیات شخصی، مهارت و پختگی عوامل موثری هستند که آمادگی کودک را برای تنها در خانه ماندن مشخص می کنند. شخصیت افراد معمولا با رشد سنی تغییر زیادی نمی کند ولی کودک می تواند با آموزش، تغییرهایی در عکس العمل هایش در برابر انتظاراتی که از او می رود، ایجاد کند. والدین باید چه آموزش هایی به بچه هایی که مجبورند ساعت هایی را تنها در خانه بمانند، بدهند؟ اینکه اگر اتفاق خاصی افتاد، چه کارهایی باید بکنند یا در را به روی چه کسی باز کنند یا جواب چه کسی را ندهند. اگر برق رفت، چگونه شمع روشن کنند که خطری آنها را تهدید نکند. این آموزش ها باید خیلی دقیق و مستقیم به کودک داده شود. معمولا کودکان به زمان نیاز دارند تا به تدریج به تنها ماندن در خانه عادت کنند. از دیگر آموزش های مهم می توان به آموزش تماس با پلیس و آتش نشانی و محل کار والدین اشاره کرد تا اگر مشکلی پیش آمد، کودک بتواند با این مراکز تماس بگیرد. چنانچه هنگام ورود به منزل با موردی مشکوک مواجه شدند، وارد منزل نشوند یا اگر کسی آنها را تعقیب کرد، بدانند چه باید بکنند و بدانند تنهایی بیرون از منزل نروند، حتی برای بازی کردن. قصه ها و روایت ها چقدر می تواند به والدین و خود کودک کمک کند؟ خیلی نمی تواند تاثیرگذار باشد، به خصوص در مورد نوجوانان که اصلا این موضوع تاثیرگذار نخواهد بود و به نظرم هیچ چیز نمی تواند مثل آموزش و یاد دادن به کودک کمک کند. کودکانی که استرس بالایی دارند را می توان در خانه تنها گذاشت؟ این مساله به سن و سال کودک بستگی دارد اما به نظرم بهتر است هرازگاهی این کودکان تنها در خانه بمانند تا مهارت های لازم را کسب کنند؛ مهارت هایی مثل غلبه بر ترس و بالا بردن اعتماد به نفس. البته اگر سن کودکی که این مشکل را دارد کم باشد، بهتر است او را تنها نگذارید. به نظر شما ویژگی های کلی کودکی که می تواند تنها بماند، چیست؟ کودکانی می توانند در خانه تنها بمانند که از اعتماد به نفس کافی برخوردار باشند؛ زیاد نترسند و از بیان خواسته هایشان خجالت نکشند؛ بتوانند احساس خود را با والدینشان در میان بگذارند و آنقدر با والدین شان رابطه خوب و صمیمانه ای داشته باشند که در صورتی که هر مشکلی به وجود آمد یا هر نگرانی ای داشتند، قبل از هر چیز، آن را با والدین خود در میان بگذارند. به علاوه، آنها باید مهارت های کلامی خوبی برای برقراری ارتباط با دیگران داشته باشند. به چه افرادی می توانیم اعتماد کنیم و کودکمان را به آنها بسپاریم؟ باید این افراد را خیلی خوب بشناسیم و خصوصیات اخلاقی آنها را بدانیم. بعضی اوقات خیلی از رفتارهای جنسی توسط افراد آشنا صورت می گیرد، مثل موضوعی که در فیلم «هیس دختران فریاد نمی زنند» شاهد بودیم. به فردی که کودک را به او می سپاریم، باید اطمینان داشته باشیم و سعی کنیم ساعت تنها ماندن کودکمان به حداقل برسد. آیا قفل کردن در خانه برای جلوگیری از خروج کودک از خانه راه حل خوبی نیست؟ نه به هیچ وجه! اگرچه این کار می تواند جلوی برخی از اتفاق های ناگوار مانند ورود غریبه به خانه یا خارج شدن کودک از منزل را بگیرد،اما گر برای کودک اتفاقی بیفتد، مثلا خانه آتش بگیرد یا کودک دچار جراحت شود، نه راه فراری دارد و نه می تواند از افراد دیگر کمک بگیرد. کودکانی که مجبورند از کودکی ساعت های زیادی را در خانه تنها بمانند تا والدینشان از سر کار برگردند، ممکن است در آینده دچار آسیب های روانی شوند؟ به هر حال اگر این تنهایی در درازمدت اتفاق بیفتد و طولانی شود، مساله جدی تر می شود و اگر شما به عنوان یک والد نمی توانید در همان لحظه ای که کودکتان از مدرسه به خانه بر می گردد همراه او باشید، بهتر است پس از اینکه به خانه برگشتید، زمان بیشتری را به مراقبت از او اختصاص دهید تا کودکتان هم بتواند با شما صحبت کند. منبع:هفته نامه سلامت/برترین ها گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


استفاده بیش از حد تبلت و عواقب آن
یکی از علاقهمندیهایی که این روزها کودکان را درگیر خود کرده است بازیهای رایانهای و داشتن تبلت، ایکس باکس، پلیاستیشن و سایر بازیهای رایانهای است. بازی با این گونه وسایل ساعتها زمان میبرد و ارتباط کودک را با دنیای اطراف قطع میکند و کودک به گونهای غرق بازی میشود که گذر زمان را حس نمیکند. ابتدا والدین از این که فرزندشان توانایی استفاده از لوازم مربوط به فناوری را دارد خوشحال میشوند و این مساله را به عنوان شاخصی برای باهوش بودن فرزند خود در نظر میگیرند در صورتی که استفاده زودهنگام کودکان از فناوری میتواند تبعاتی به همراه داشته باشد که جبرانناپذیر است. سن استفاده از تبلت به محیط رشد کودک بستگی دارد و به طور معمول از سه سالگی به بعد کودک میتواند از این وسایل استفاده کند. برخی والدین به دلیل شاغل بودن یا نداشتن وقت کافی از تبلت برای خلأ نبودن خودشان استفاده میکنند و در حقیقت تبلت را جایگزین فعالیتهای واقعی کردهاند. با شرایط جامعه امروزی نمیتوان کودک را از داشتن تبلت منع کرد، اما والدین میتوانند اجازه استفاده را به جایزه و امتیاز تبدیل کنند و با محدوده زمانی یک تا حداکثر دو ساعت به فرزند خود اجازه بازی دهند. انتخاب نوع بازیها نیز بسیار مهم است و باید از بازیهای آموزشی و متناسب با سن بهره گرفت. همچنین زمانی که تبلت را از کودک میگیریم باید بازیهای جایگزین جذاب برای او در نظر بگیریم. استفاده بیش از حد تبلت این عواقب را به دنبال دارد: ـ اول از همه کودک به جای تحرک داشتن درگیر این بازیها میشود و فعالیت بدنی او کمتر میشود. وقتی کودکان با وسایلی مثل تبلت بازی میکنند از فعالیت باز میمانند در نتیجه هماهنگی بین اندامها خوب شکل نمیگیرد و دچار مشکلات حسی و حرکتی میشوند. ـ مشکل دیگر در مورد تبلتها ارزشگذاری کاذب است؛ یعنی بچهها به خاطر داشتن این فناوری به هم پز میدهند و احساس برتری میکنند. ـ تمرکز کودکانی که بیش از حد با تبلت بازی میکنند کاهش پیدا میکند و در آینده در زمینه تحصیلی نیز با مشکلات تمرکزی روبهرو میشوند. ـ کاهش اعتماد به نفس کودکان، از دیگر معایب استفاده از تبلت است. کودک باید بتواند به اسباببازی مسلط باشد و دائم برنده شود تا احساس توانمندی کند و اعتماد به نفسش بالا رود؛ در بازیهای تبلت و موبایل این اتفاق نمیافتد و کودکان پیاپی دچار شکست میشوند، در نتیجه اعتماد به نفس آنها پایین میآید و البته لازم به ذکر است که انتخاب نوع بازیها باید به گونهای باشد که کودک در آن پیروز هم بشود. ـ این کودکان در برقراری ارتباط و مهارتهای اجتماعی با همسن و سالهای خود نیز دچار مشکل میشوند چراکه بیشتر سرگرم تبلت و موبایل خواهند بود و ارتباطشان با اطراف قطع میشود و نحوه دوستیابی آنها ضعیف میشود. منبع:روزنامه جام جم گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


سن مناسب برای شروع آموزش زبان
پدر و مادرهای امروز خیلی بیشتر از گذشته به فکر تربیت و آینده فرزندشان هستند. میگوییم بیشتر از گذشته نه به این معنا که در گذشته تربیت و آینده بچهها مهم نبود؛ بلکه برنامهریزی دقیق و خاصی در این مورد کمتر وجود داشت. اما امروزه بسیاری از والدین از لحظه تولد کودکشان برای او شروع به برنامهریزی میکنند و انواع آموزشها را برای او تدارک میبینند. از انواع کلاسهای آموزشی ورزش، موسیقی گرفته تا.... آموزش زبان دوم یا حتی سوم. الان دیگر دیدن بچه 6سالهای که انگلیسی میفهمد و دست و پا شکسته فرانسوی صحبت میکند چندان عجیب نیست! آموزش زبانهای دیگر از مورد علاقهترین آموزشها در نزد والدین است و اصرار دارند کودکشان از سنین پایین حتی قبل از مدرسه بتوانند به زبانهای دیگری جز فارسی مسلط شوند. اما آیا به راستی این آموزشها برای کودک مفید است یا برعکس برای سن او زیاد و خارج از تحمل است؟ سن مناسب برای یادگیری یک زبان دیگر سوای از زبان مادری چه موقع است و اصلا آموزشهای زبانآموزی قبل از سنین مدرسه یادگیری کودک را تحت تاثیر خودش قرار نمیدهد؟ سوالهایمان را با دکتر اسلامی، روانشناس عمومی در میان گذاشتیم. خانم دکتر اسلامی درباره آموزش زبان در سنین پایین گفت: بسیار خوب است که ما از سن پایین شروع به آموزش زبان کنیم ولی به نظر میرسد امروزه آموزش زبان بیشتر از اینکه خواسته کودک و مناسب سن او باشد وسیلهای برای چشم و همچشمی، رفع کمبودهای کودکی والدین یا برنامهریزیهای عجیب و غریب برای فرزند باشد. والدین باید ابتدا تکلیف را با خودشان مشخص کنند و ببینند که هدف از زبان آموزی فرزندشان چیست و بعد برای کودکشان یک برنامهریزی معقول داشته باشند. آنها میتوانند از مشورت متخصصان استفاده کنند و آموزش کودکشان را بر اساس نظر یک مشاور جلو ببرند. این روانشناس درباره سن مناسب برای شروع آموزش زبان تاکید کرد: از 3 سالگی کودک قابلیت یادگیری سه زبان را به صورت همزمان دارد اما نه تحت هر شرایطی. با روشهای موجود آموزشی، در حال حاضر کودک بیشتر آسیب میبیند. مگر اینکه آموزش را در حد مکالمه ساده و به دور از قواعد نگه داریم چرا که کودک با روشهای امروزی تا به مرحله قواعد میرسد وارد مدرسه شده و با پدیده زبانآموزی مواجه میشود و این مساله میتواند تداخل در یادگیری ایجاد کند. حال با چنین شرایطی به نظر میرسد بهترین زمان از 8-9سالگی باشد که کودک زبان فارسی را آموخته باشد سپس وارد دنیای جدید زبانهای خارجی شود. دکتر اسلامی، روانشناس عمومی، درباره والدینی که علاقه دارند کودکشان از سنین پایین بتواند به زبان دیگری صحبت کند گفت: والدینی که خیلی علاقه به این امر دارند میتوانند در منزل با کودک خود به صورت آموزش اولیه شروع به تمرین کنند و مکالمههای ساده را انجام دهند که بهتر است این آموزش در قالب بازی صورت بگیرد تا علاوه بر اینکه باعث لذت بردن کودک میشود و آن را از یک کار سخت به کاری مورد علاقه او تبدیل میکند، در رابطه کودک و والد نیز تاثیرگذار باشد و باعث بهبود رابطه آنها شود. بنابراین هم والدین با کودکشان وقت میگذرانند و به آنها توجه کافی را دارند و هم از طرف دیگر، با این شیوه آموزش نوعی سرگرمی برای کودک نیز فراهم میشود. منبع:ninisite.com گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


چگونه عزت نفس را در کودکان تقویت کنیم؟
پیشداوری، قضاوت زودهنگام، پندار یا احساسی ویژه نسبت به یک موضوع، شیء یا فرد است که معمولاً قبل از جمعآوری و بررسی اطلاعات لازم پدید میآید و بر شواهد ناکافی، یا حتی خیالی مبتنی است. در واقع پیشداوری بر اساس منطق و واقعیت نیست، بلکه بر پایه مجموعهای از فرضیات، مفاهیم نیمه درست و گمانه زنیها شکل میگیرد و مبتنی بر تعمیم غلط و انعطاف ناپذیر است. بیشتر ما یاد گرفتیم که حقایق را به غلط تعمیم میدهیم؛ نه به دلیل بدخواهی یا تنفر، بلکه به این دلیل که در اغلب موارد این کار آسانتر از درک تفاوتها و پیچیدگیهای واقعی دنیای اطرافمان است. دکتر پور فرخ، روانشناس با بیان اینکه پیشداوری حاصل تمایل طبیعی ما برای قالببندی جهان به منظور معنا دادن به آن است، میگوید: این قالبها گاه مبتنی بر واقعیت نیستند، بلکه بر اساس تجارب قبلی محدود ما که آن را درست و قطعی تلقی میکنیم، شکل میگیرد. هر یک از ما مسئولیم با تعصب و پیشداوری مقابله کنیم و میتوانیم نقش قابل ملاحظهای را در کاهش سطوح تبعیض در جامعه ایفا کنیم. رمز موفقیت در ارتباطات اجتماعی این است که بدون پیشداوری سعی در تقویت و تحکیم نگرش مثبت نسبت به سایرین کنیم و این نوع طرز تلقی باعث توسعه روابط اجتماعی خواهد شد. عزت نفس سالمتر درگرو آن است که فرد چه احساسی در مورد خودش دارد و در مقابل ناکامیها و شکستها چه احساس و ارزیابی عاطفی نسبت به خودش خواهد داشت به الگوهای فکری وابسته است. اگر شخصی عادت به پیشداوری در مورد دیگران داشته باشد معمولاً در مورد خویشتن نیز همین رفتار را خواهد داشت. به عنوان مثال افرادی قبل از انجام کاری در ذهن خودشان، خود را شکست خورده تلقی میکنند و با جملاتی از قبیل «من نمیتوانم» «من شکست خواهم خورد» و... در مورد خود پیشداوریهای منفی دارند در حالی که افراد با عزت نفس بالا از پیشداوری و خود سرزنشی در موقعیتهای مختلف پرهیز میکنند. وی در ادامه بیان میکند: یکی از معروفترین معماهای اخلاقی «کلبرگ» درباره مردی است به نام هانس که زنش در حال مردن است. هانس به اندازه کافی پول ندارد تا دارویی را که جان زنش را نجات میدهد تهیه کند. داروساز هم تخفیف نمیدهد و نمیپذیرد که پول را بعداً دریافت کند. از اینرو هانس دارو را از داروخانه می دزدد. سؤال این است (که آیا هانس لازم بود این کار را بکند و چرا؟) سطح قضاوت اخلاقی بستگی دارد به ساخت یا نوع استدلالی که شخص بهکار میبرد، نه محتوای قضاوت. در صورتی که شخص بگوید که هانس کار درستی کرده یا اشتباه کرده در هر دو حالت میتواند در قضاوت اخلاقی نمره بالایی بیاورد، نمرهای که میآورد بستگی دارد به دلایلی که در مورد قضاوتش ارائه میدهد. «کلبرگ» پس از تحلیل پاسخ به این معماها سه سطح قضاوت اخلاقی را معین کرد که هر یک به دو مرحله فرعی تقسیم میشوند که در اینجا به ذکر خلاصهای از مراحل رشد اخلاقی او میپردازیم. سطح اخلاقی پیش قراردادی (از 4 تا 10 سالگی) در این سطح قضاوت اخلاقی کودکان بیشر مبتنی بر اجتناب از مجازات یا کسب پاداش است. از دید کودکان معیارهای اخلاقی از سوی دیگران تعیین میشوند و افراد باید برای گریز از مجازات یا کسب پاداش از آنها پیروی کنند. این سطح شامل دو مرحله است. مرحله اول: اجتناب از مجازات؛ در این مرحله کودک برای گریز از مجازات از معیارهای اخلاقی دیگران تبعیت میکند و به انگیزه عمل فرد توجه چندانی ندارد بلکه بیشتر به پیامد آن فکر میکند. مرحله دوم: کسب پاداش؛ در این مرحله اطاعت از مقررات برای رسیدن به پاداش و نوعی سودجویی متقابل، معیار قضاوت اخلاقی است. کودکان عملی را اخلاقی میدانند که برای آنان فایده داشته باشد. به طور کلی میتوان گفت که در سطح اخلاقی پیش عرف (پیش قراردادی) کودکان در مورد درست و نادرست بر حسب عواقب عمل قضاوت میکنند. سطح اخلاقی قراردادی (از 10 تا 13 سالگی) در این سطح افراد علاقهمندند که با اعمال خود دیگران را خشنود کنند، یعنی تحسین آنها را برانگیزند، بخصوص تحسین افرادی که از نظر آنها مهم هستند. در همین سطح آنها گرایش به اطاعت کامل از قوانین دارند. در این سطح، اطاعت از قوانین لزوماً برای اجتناب از مجازات یا کسب پاداش نیست، بلکه بیشتر دلیل آن حفظ نظم جامعه است. این سطح نیز شامل دو مرحله است. مرحله اول: تحسین و تأیید از جانب دیگران؛ در این مرحله عملی که تأیید دیگران را به دنبال داشته باشد از نظر اخلاقی قابل دفاع است. افراد، بر خلاف سطح پیش عرف، به نیت اهمیت میدهند و نه به پیامد آن. مرحله دوم: حفظ نظم اجتماعی، اطاعت از قانون و انجام وظیفه؛ در این مرحله، هر عملی که مطابق با مقررات بوده و مورد تصویب مراجع قدرت باشد، از لحاظ اخلاقی قابل قبول است. در ضمن، هر انسان موظف است به تعهدات خود، به گونهای که جامعه تعیین کرده است عمل کند. به طور کلی در سطح متعارف (قراردادی) تأکید بر روابط بین افراد و ارزشهای اجتماعی است، اینها بر علایق شخصی مقدم است. در مرحله سوم ابتدا کودک سعی میکند که به چشم خودش و دیگران خوب جلوه کند. سطح اخلاقی پس عرفی (مافوق قراردادی) از 13 سالگی به بعد رسیدن به این سطح نشانهای از رسیدن به اخلاق واقعی است. در این سطح، فرد برای نخستین بار متوجه میشود که ممکن است بین دو معیار پذیرفته شده اخلاقی تضاد وجود داشته باشد و او باید به نوعی آنها را برای خود حل و فصل کند. او ضمن اقرار به قوانین ممکن است از نارسایی بعضی از موارد قانونی نیز آگاه شده و دریابد که افراد دیگر ممکن است عقاید و ارزشهای متفاوتی داشته باشند. درهمین سطح، فرد بعضی از اصول را در خود درونی کرده و به آنها پایبند شده است. این سطح نیز دارای دو مرحله است. مرحله اول: اخلاق قراردادی؛ در این مرحله فرد به این واقعیت پی میبرد که قوانین و مقررات نوعی قرارداد اجتماعی است که هدف عمده آن، تأمین خواستههای اکثریت و به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است. در حالی که در مرحله دوم در سطح اخلاقی 10 تا 13 سال، قدرت اعتبار قانون زیر سؤال میرود، در این مرحله ممکن است صحت و حقانیت بعضی قوانین مورد تردید قرار گیرد. مرحله دوم: پایبندی به اصول و وجدان فردی؛ در این مرحله که آخرین و عالیترین مرحله رشد اخلاقی است، فرد بر اساس تعاریفی که موازین اخلاقی دارد، شخصاً اصولی را انتخاب کرده و در هر موقعیتی به آنها پایبند است. فرد عمدتاً قانون را به نوعی بیان خاستگاه همگان میبیند. در این مرحله اگر قانون با اصول انتخاب شده فرد مغایرت داشته باشد، وی از آن پیروی نخواهد کرد. به طور کلی قضاوتهای اخلاقی در این سطح بر اساس اصول انتزاعی گستردهای قرار دارد به اصولی که قابل قبول است چون فی نفسه درست است نه اینکه چون جامعه آن را درست میداند. غالب بزرگسالان در مرحله 3 یا 4 از سلسله مراتب «کلبرگ» هستند. هرچند که در اواخر دوران نوجوانی و در دوران دانشکده تعداد افراد بیشتری به این مرحله میرسند ولی درصد کمی از این جمعیت به این مرحله خواهند رسید. منبع:روزنامه ایران/برترین ها گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


راهکارهایی برای پرورش کودکان شاد
شاد بودن یکی از بزرگترین هدایاست که کودک می تواند از والدین خود بگیرد. مطلب زیر به شما می گوید چطور به کودکانتان عزت نفس و رضایتمندی پایدار بدهید. یکی از بزرگترین هدایایی که والدین می توانند به کودکان خود بدهند توانایی و استعداد شاد شدن است. البته بین خوشحالی و شادی لحظه ای- مثلاً دادن یک اسباب بازی جدید یا یک سبد پراز تنقلات به کودک- و خوشحالی و رضایتمندی پایدار، تفاوت عمده ای وجود دارد. مطمئناً کودکان دوست دارند تفریح کنند و مانند بزرگترها نیازمندند تا عمیقاً احساس خوشبختی کنند. اما شادی واقعی مطلب قابل تعمق تری است و آن روح فرزند شما را تحت تاثیر قرار میدهد و در او این حس را بوجود می آورد که همه چیز دنیا خوب است. متخصصان معتقدند، کودکان شاد ویژگی های مشخصی دارند، از جمله: عزت نفس، خوش بینی و خویشتن داری. چنانکه خواهید دید، ایجاد و پرورش این ویژگیها بسیار ساده تر از آنست که تصور کنید، در اینجا 11 روش ذکر شده تا به فرزندتان کمک کنید دید مثبتی به زندگی داشته باشد. 1- از سرگرمی های سازمان نایافته و قدیمی استفاده کنید کودکان موفق معمولاً کودکان شادی هستند، اما تلاش شما به منظور آماده سازی فرزندتان در رویارویی با مسائل زندگی، باعث می شود که تمام وقت او را با حجم زیادی از برنامه های مختلف پر کنید. تمامی بچه ها به زمانی برای کاهش فشار نیاز دارند. وقفه ای در زمان بازی و یا درس به آنها بدهید و بگذارید در این زمان تخیلاتشان آنها را هدایت کند و آزادانه بازی کنند. مثلاً سر فرصت حشره شکار کنند، آدم برفی بسازند و یا به عنکبوتی که تارمی تند نگاه کنند. اینها موجب می شود حس تخیل در کودک افزایش یابد و به کودک اجازه می دهد دنیا را با گامهای خودش کشف کند. بهتر است شما هم برنامه پر مشغله و آشفته خود را کم کنید و کودکانتان را در هنگام تفریح همراهی کنید. 2- کمک کردن به دیگران را به کودکانتان بیاموزید برای آنکه بتواند شاد باشد احساس کند که عضو با ارزشی از یک اجتماع بزرگ است و می تواند به زندگی افراد دیگرمعنی ببخشد. با بوجود آوردن موقعیت های مناسب، این احساس را در او ایجاد کنید. اسباب بازیهای قدیمی او را که دیگر نیازی به آنها ندارد، جمع کنید و از او بخواهید آنها را به خانواده های نیازمند بدهد، یا در فروشگاه از او بخواهید که مقداری مواد غذایی برای اهداء به مستمندان خریداری کند. کودکان می توانند لذت کمک کردن به دیگران را در سنین پایین یاد بگیرند. مثلاً چنانچه شما از تکه های اضافی پارچه عروسک درست می کنید، کودک دوساله شما می تواند کمک کند وبگوید چشم و دهان عروسک را در کجا قرار دهید. 3- همراه با کودک خود، فعالیتهای فیزیکی داشته باشید همراه با کودک خود گردش بروید، با او بازی کنید ویا با همدیگر دوچرخه سواری کنید. با این کار نه تنها نیرو و بنیه کودک خود را تقویت می کنید بلکه باعث شادی و خنده اش می شوید. فعال نگهداشتن کودکان، استرس را در آنان کاهش می دهد و موجب می شود آنان انرژیشان را به طریق سالم تخلیه کنند. کودکان سالم از قدرت بدنی بیشتری نیز برخوردارند. کودکان بیشتر ازآنکه نگران ظاهرشان باشند، به کارهایی که انجامی می دهند، افتخار می کنند. چنانچه کودکتان را در انجام کاری که علاقه دارد، تشویق کنید، برای ایجاد شادی در او روشی جدید به کار گرفته اید. 4- با کودکانتان بخندید برای بچه ها لطیفه تعریف کنید، شعرهای خنده دار بخوانید، خودتان را دست بیاندازید. خندیدن برای کودکتان و نیز برای خود شما مفید است. یک دلیل کاملاً فیزیکی این است که هنگامی که می خندید، تنش (نگرانی) و اضطراب آزاد می شود و اکسیژن بیشتری دریافت می کنید و سبکبال می شوید. 5- در تحسین کودکان خلاق باشید هنگامی که فرزند شما درهدفی که دنبال می کند به موفقیتی می رسد یا مهارتی کسب می کند، تنها به گفتن جمله «کارت خوب است» اکتفا نکنید. به جزئیاتی که آنها را موثر یافته اید، اشاره کنید. مثلاً بگویید:«روشی که تو برای توصیف قهرمان در خلاصه کتابت انتخاب کردی، به قدری عالی است که من احساس می کنم او زنده است». یا بگویید:«روشی را که برای کشیدن آن درختها به کاربرده ای، بسیار می پسندم.» این طرز برخورد بسیار پر معنادارتر از آنست که به شکل خیلی رسمی به پشتش بزنید و آفرین بگویید. به طور کلی درتشویق افراط نکنید. یکی از معلمین کلاس چهارم می گوید:«من سابقاً هر پنج شنبه جوایزی به بچه ها می دادم اما متوجه شدم انگیزه و تلاش آنها بیشتر برای گرفتن جایزه است نه برای انجام صحیح تکالیف.» سعی کنید فرزندتان این مسئله را درک کند که رضایت و خشنودی واقعی، در انجام و اتمام یک کار است. 6- از خوب غذا خوردن کودکتان اطمینان داشته باشید چنانچه فرزندتان بد اخلاق یا بهانه گیراست، اگر بیمار نباشد، احتمالاً گرسنه است. اگر زمان غذا خوردن نیست از میان وعده ها استفاده کنید، ولی به خاطر داشته باشید که این میان وعده ها باید حاوی مواد مغذی(دارای ارزش غذایی) باشد و صرفاً شکم پرکن نباشد. خوب خوردن ازتغییرات رفتاری ناگهانی (مانند بهانه گیری) می کاهد و در بوجود آوردن احساس سلامتی و تندرستی موثر است. میان وعده های مفید عبارتند از: ماست کم چربی، میوه تازه یا خشک، یا کره و مربا با نان کامل گندم. 7- لبخند بزن برای یک کودک هیچ چیز به اندازه یک خنده شیرین اطمینان بخش نیست. این خنده روشی مختصر و مفید برای گفتن «دوستت دارم» می باشد. در حالی که می خندید، سنگین و رسمی او را در آغوش بگیرید. به خاطر داشته باشید تمامی این لبخندها و در آغوش گرفتن ها، به همان اندازه که برای کودکتان خوب است، برای شما نیز مفید است. 8- با دقت به حرفهای کودکتان گوش دهید برای کودک هیچ چیز به این اندازه مهم نیست که همه توجه تان به او باشد. دراین هنگام او آنچه را که در ذهنش است به شما می گوید. آیا می خواهید شنونده بهتری باشید؟ تمام حواستان را به کودک بدهید . اگر زمانی که شما مشغول پرداخت یا بررسی صورتحساب ها یا انجام کارهای روزمره هستید، فرزندتان با شما صحبت کرد، همه کارهایتان را کنار بگذارید و تمام توجه تان را معطوف او کنید. هیچگاه صحبت او را قطع نکنید و میان افکارش ندوید، حتی اگر تمام آنها را قبلاً شنیده باشید. فرصتهای طلایی برای گوش سپردن به سخنان کودک با توجه کامل(و بدون این که کلامش را قطع کنید) یکی هنگام رانندگی است در حالیکه کودکتان همراهتان است و زمان مناسب دیگر، شب در رختخوابش می باشد. 9- ایده آل گرایی محض را کنار بگذارید همه ما می خواهیم فرزندانمان هر کاری را به بهترین نحو انجام دهند. اما هنگامی که ما اقدام به تکمیل یا مرتب کردن کارهای آنها می کنیم ، ناخواسته اعتماد به نفس آنان را تضعیف می کنیم.«کارین ایرلند» نویسنده کتاب «عزت نفس را در کودکان بالا ببرید» و هم در مقام یک مادر می گوید:«چنانچه ما محلهایی را که او فراموش کرده تمیز کند، دوباره تمیز کنیم یا پیشخوان آشپزخانه را دوباره دستمال بکشیم، در واقع به کودکمان گفته ایم که او به اندازه کافی آن کار را درست و خوب انجام نداده است. متاسفانه کودکان به راحتی باور می کنند به اندازه کافی شایستگی ندارند. بار دیگر که می خواهید کار کودکتان را اصلاح کنید، از خود بپرسید: 1- آیا این موضوع حیاتی است یا به سلامتی مربوط است؟ 2- آیا این موضوع تا 10 سال دیگر به همین نحو باقی خواهد ماند؟ چنانچه جوابهای شما منفی است- یعنی چنانچه آن کار، مسئله مهمی نیست- بگذارید کارها را به همان نحو انجام دهد. مطمئناً کمک به کودک برای کسب مهارتهای زندگی، قسمت بزرگی از وظیفه والدین است . اما تنها یک قسمت از وظیفه آنان را تشکیل می دهد. ارتباط عاطفی بین شما و کودکتان بسیار مهمتر از این موضوع است که مثلاً وقتی او میز را می چیند، چنگال را در جای درست خود قرار داده است یا نه؟ 10- به کودکتان یاد بدهید مشکلاتش را حل کند از بستن بند کفش گرفته تا عبورایمن ازخیابان، هر مهارتی که کودک شما بدست می آورد، قدمی به سمت استقلال(اتکاء به نفس) وی می باشد. در واقع حتی دانستن این مطلب که او می تواند با این مسائل روبرو شود و آنها را حل کند، کمک می کند که کودک شما احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد. هنگامی که او با مشکلی مواجه می شود؛ اعم از اینکه آن مشکل اذیت شدن توسط همبازیش باشد یا شکست در چیدن تکه های پازل در کنار هم، شما می توانید بدین ترتیب به او کمک کنید: 1- مشکل او را بشناسید. 2- راه حلی را که او به نظرش می رسد، بپرسید. 3- مشخص کنید چه کارهایی به حل آن مسئله یا مشکل می انجامد. 4- در مورد این که او خودش به تنهایی می تواند پیش برود یا به کمک شما نیاز دارد، تصمیم گیری کنید. 5- چنانچه به کمک شما نیاز داشت، وی را مطمئن کنید که به او کمک خواهید کرد. 11- به فرزندتان فرصتهایی دهید تا خود را نشان دهد. هر کودکی استعداد یا مهارت ویژه دارد. چرا به او اجازه نمی دهید که کمی از آن را نشان دهد. آیا او کتاب خواندن را دوست دارد؟ از او بخواهید هنگامی که آشپزی می کنید، برایتان کتاب بخواند.آیا او حسابش خوب است؟ هنگامی که به خرید می روید بگذارید او انتخاب کند کدام کالا بیشتر می ارزد. «کارین ایرلند» می گوید:«هنگامی که شما در کارهای مورد علاقه کودکتان شریک می شوید و نشان می دهید که تحت تاثیر انجام آن کارها قرار گرفته اید، مرحله دیگری ازعزت نفس را در او به ظهور رسانده اید». منبع: tabnakbato.ir گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


نکاتی راجع به کلاس های فوق برنامه کودکان
"پسرم خیلی خوب فوتبال بازی نمیکند، خیلی هم این ورزش را دوست ندارد اما همه دوستهایش اینکار را میکنند." "اگر یک روز تمرینم را از دست بدهم، حتی برای رفتن پیش دکتر هم باشد، نیمکتنشین میشوم." "اگر فعالیتی برای ساعات بعد از مدرسه دخترم نگذارم، آنوقت فقط در خانه نشسته، تلویزیون نگاه میکند و تنقلات میخورد." "دخترم خودش دوست دارد که به کلاسهای ژیمناستیک، نقاشی، رقص و آشپزی برود. من مجبورش نمیکنم." اینها توضیحات و بهانههای متداول والدین و بچهها است. مشخص است که بعضی از بچهها کارهای زیادی دارند و وقت کافی برای انجام آن ندارند. و خیلی سخت است که بخواهیم تشخیص دهیم که این والدین هستند که آنها را به اینهمه کار محبور میکنند یا خودشان هستند که دوست ندارند از دوستان و همسالانشان عقب بیفتند. دلیل این مشغله هرچه که باشد، یک چیز مشخص است: از یک چیز باید چشمپوشی کرد. فرزند شما هم سرش خیلی شلوغ است؟ چرا بچه ها اینقدر مشغله دارند؟ در خیلی از خانوادهها بچهها برای اینکه احساس نکنند عقب ماندهاند، برنامه پرمشغلهای را دنبال میکنند. خیلی از نوجوانان برای اینکه بتوانند در دانشگاه موردعلاقه خود قبول شوند مجبورند فعالیتهای درسی خود را بیشتر کنند. بعضی از والدین تصور میکنند بهتر است فرزندان خود را مدام مشغول نگه دارند تا اینکه بگذارند وقت آزاد برای بازی کردن، اکتشاف و یادگیری داشته باشند. همچنین ممکن است احساس کنند اگر فرزندشان کارهایی که بچههای دیگر انجام میدهند را انجام ندهد، تجربیات مهمی را از دست خواهد داد. اما اکثر والدین معمولاً بهترینها را برای فرزندشان میخواهند. اما حتی بااینکه قصد و نیت خوبی دارند ممکن است ناخواسته باعث پرمشغله شدن برنامه زندگی فرزندشان شوند. فشاری که برای شرکت در فعالیتهای مختلف از طرف والدین به بچهها تحمیل میشود هم برای بچهها و هم خود والدین خستهکننده خواهد بود. البته انجام فعالیتهای منظم و ورزش میتواند مفید باشد. این فعالیتها میتواند مهارتهای اجتماعی بچهها را تقویت کرده و فرصتهایی برای بازی و ورزش در اختیار آنها قرار دهد. همچنین ورزشکار بودن، نظم و حل مشکلات را به آنها یاد میدهد. از همه بهتر اینکه این فعالیتها مفرح هستند! رمز کار این است که فعالیتهایی مفرح برای آنها انتخاب کنید که مطمئن شوید هم بچهها و هم خودتان خسته و کلافه نشوید. نشانه های پرمشغله بودن بچه ها دیر یا زود بچههایی که مشغله کاریشان زیاد باشد علائمی نشان میدهند. هر کودکی متفاوت است اما همه بچههای پرمشغله: • احساس خستگی، اضطراب و افسردگی خواهند کرد. • از سردرد و دلدرد شکایت خواهند کرد که میتواند به خاطر استرس، خوب غذا نخوردن و کمخوابی باشد. • از درسهای مدرسه عقب میافتند و موجب افت نمراتشان خواهد شد. مشغله زیاد روی دوستیها و زندگی اجتماعی بچهها هم تاثیر مخرب دارد. حتی زندگی خانوادگ یهم دچار مشکل خواهد شد—وقتی یکی از والدین یکی از بچهها را برای تمرین بسکتبال میبرد و آن دیگری بچه دوم را به کلاس رقص میرساند، خانواده دیگر نمیتواند وعدههای غذایی را در کنار هم صرف کند. درنتیجه، زمانی زیادی برای ارتباط باقی نمیماند. نکاتی برای خانواده های پرمشغله حتی آن دسته از والدینی که سعی میکنند به فرزندانشان کمک کنند بعضی از فعالیتهای خود را کم کنند ممکن است با مربیانی که با غیبت شاگردان خود کنار نمیآیند و یا بچههایی که دوست ندارند از تمین خود عقب بیفتند دچار مشکل شوند. اما خیلی مهم است که والدین مطمئن شوند فعالیتهای اضافه موجب خستگی بیش از اندازه بچهها نمیشود. رمز کار این است که برنامهها را به اعتدال و با در نظر داشتن سن، روحیه، علایق و تواناییهای فرزندتان انتخاب کنید. اگر چیزی خیلی پیشرفته است مطمئناً تجربه آن برای فرزندتان خستهکننده خواهد بود. اگر جذابیت لازم برای درگیر کردن بچهها را نداشته باشد هم برای آنها کسلکننده خواهد بود. و زمانیکه بچهها کاری را فقط برای رضایت و خوشنودی والدینشان انجام میدهند، هدف اصلی فراموش خواهد شد. میتوانید بنا بر سن و علایق فرزندتان محدودیت منطقی برای فعالیتهای فوقبرنامه او مشخص کنید و باعث لذتبخشتر شدن این فعالیتها شوید. در زیر چند پیشنهاد ساده برایتان داریم: • درمورد قوانین اصلی از قبل توافق کنید. بعنوان مثال برنامهریزی کنید که در هر فصل بچهها بتوانند فقط در یک ورزش شرکت کنند و یا فعالیتهای آنها را به دو روز در طول هفته محدود کنید. • بدانید به چه میزان زمان نیاز است. مثلاً باید ببینید که زمان کافی برای درس خواندن باقی میماند؟ آیا فرزندتان متوجه میشود که تمرین فوتبال او دو روز در هفته و درست بعد از اتمام مدرسه و تا زمان شام طول میکشد؟ آیا فرزندتان میرسد تکالیف مدرسه خود را به خوبی انجام دهد؟ • برای منظم بودن یک تقویم داشته باشید. تقویم را روی یخچال یا هر مکان دیگری که در دسترس و جلو چشم باشد نصب کنید تا همه از اتفاقات باخبر باشند. • اجازه بدهید فرزندتان یک تا دو جلسه غیبت داشته باشد. گاهی اوقات استفاده از فرصت برای با هم بودن خیلی مهمتر از حاضر شدن سر تمرینات است، حتی اگر برای آن پول زیادی پرداخت کرده باشید. • با سایر والدین برنامهریزی کنید که هر بار یکی بچهها را سر کلاس ببرد تا بتوانید به کارهای خودتان بهتر رسیدگی کنید. • سعی کنید فعالیت ها را برای همه فرزندانتان و خودتان متعادل کنید. عادلانه نیست که همه زمان و انرژی خود را صرف بردن و آوردن یکی از بچهها به کلاسهایش کنید و برای فرزند دیگرتان زمانی را اختصاص ندهید. برای خودتان هم باید وقت بگذارید و کارهایی را انجام دهید که از آن لذت میبرید. زمانی را هم خانواده باید در کنار هم سپری کنند. • زمانی را به دور هم بودن اختصاص دهید. طوری برنامهریزی کنید که همه بتوانند روزهایی سر یک ساعت مشخص خانه باشند و بتوانید دور هم غذا بخورید. باید زمانی را هم برای تفریحات خانوادگی اختصاص دهید. • اولویت بندی کنید. مدرسه باید اولویت اول باشد. اگر میبینید فرزندتان برای کارهای مدرسه مشکل دارد باید از فعالیتهای فوقبرنامه او کم کنید. • بدانید کی "نه" بگویید. اگر برنامه فرزندتان پر است اما اصرار دارد که فعالیت دیگری را هم آغاز کند، با او درمورد اینکه کدامیک از فعالیتهای دیگر را باید حذف کند تا بتواند این فعالیت جدید را شروع کند صحبت کنید. • اهمیت زمان استراحت را به یاد داشته باشید. همه آدمها به زمانی برای استراحت کردن و فکر کردن به آن روز خود نیاز دارند. لازم است بعضی وقتها هیچ کاری انجام ندهند. فعالیتها را متعادل کنید لحظهای زمان بگذارید و به زندگی فرزندتان فکر کنید. اگر میبینید مشغله او زیاد است با هم بنشینید و تصمیم بگیرید کدام فعالیتها را میتوانید حذف کنید. دوچرخهسواری، پیادهروی، بازی کردن، گوش دادن به موسیقی، یا حتی بیکار بودن برای زمانی میتواند زمانی که بچهها برای استراحت نیاز دارند را در اختیار آنها قرار دهد. و هیچوقت فراموش نکنید که چقدر برای بچهها بازی کردن با بچههای دیگر مهم است. بچهها نیاز دارند زمانی را واقعاً بچه باشند. منبع:kidspersia.com گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


آیا با کودکانی که اوتیسم دارند، میشود سفر کرد؟
بهتر نیست تعطیلات عید رو تو خونه بمونین و به دید و بازدیدهای دوستا و فامیلای نزدیک برسین یا اینکه یکی دو روز برین خونه مامان جون! این طوری حال و هواتون هم عوض میشه. به خاطر خودت میگم، بعید میدونم با رفتارهایی که آرمان داره بتونین سفر خوبی پیش رو داشته باشین، فک نکنم این سفر به دردسرش بیارزه. خواهرم همچنان به حرفهایش ادامه میدهد و من در ذهنم با خودم کلنجار میروم؛ تعطیلات عید فرصت و بهانه خوبی است برای اینکه بتوانیم به سفر برویم ولی از طرفی هم حرفهایش بیراه نیست، آرمان به راحتی در محیطهای جدید آرام نمیگیرد و با شرایط جدید انطباق پیدا نمیکند. معمولا بچههایی که مبتلا به اوتیسم هستند، خیلی سخت میتوانند با شرایط جدید انطباق پیدا کنند و این ممکن است باعث ایجاد مشکل شود. اگر شما هم جزو والدینی هستید که سفر با فرزندتان برایتان کار راحتی به نظر نمیرسد و میخواهید بدانید که آیا با کودک مبتلا به اوتیسم میتوان سفر کرد یا نه؟! دکتر بنیسی، روانشناس تربیتی به این سوال شما پاسخ میدهد. درخصوص سفر به کودک ذهنیت بدهید رفتن به سفر میتواند باعث تقویت مهارتها در کودکان مبتلا به اوتیسم شود ولی برای اینکه سفر راحتی با کودکتان داشته باشید نکته حائز اهمیت این است که درباره این مسافرت به کودک ذهنیت بدهند. برای این منظور توصیه میشود با او صحبت کنید و بگویید که قرار است به کجا بروید. مثلا اگر قصد رفتن به شمال کشور را دارید، درباره دریا، پارکها، حیوانات و جنگل، مناطق تفریحی و حتی آب و هوای آن منطقه توضیحاتی بدهید و نظرش را در این مورد بخواهید. اگرچه این کودکان اغلب به دلیل اینکه نمیتوانند به خوبی ارتباط برقرار کنند، ممکن است با شما ارتباط برقرار نکرده و نظرشان را ندهند یا سخنی به زبان نیاورند، اما با این حال، بهتر است به توضیحات و توصیفاتتان درباره سفر ادامه بدهید. حتی از او بپرسید که تمایل دارد به شهر دیگری برای مسافرت بروید! درخصوص سوغاتی این منطقه هم به او بگویید و حتما تصاویری از دریا، جنگل و حیوانات و... نشان دهید. اگر هم قرار است برای تعطیلات چند روزی به خانه اقوام بروید، با تعریف و توصیفاتی که از خانه و صاحبان آن دارید، به کودک کمک کنید تا تصاویری در ذهنش نقش ببندد. علاوه بر اینها، حتما به او درباره اینکه قرار است با ماشین به مسافرت بروید یا هواپیما توضیح بدهید و درصورتی که تصمیم به مسافرت با هواپیما دارید، از قبل با بخش پزشکی هواپیما هماهنگیهای لازم را به عمل بیاورید تا در حین پرواز کودک دچار استرس نشود. با توجه به اینکه تغییر موقعیت خود انرژی روانی ایجاد میکند، از این رو رفتن به مسافرت میتواند تاثیر مثبتی در حال کودک مبتلا به اوتیسم و پدر و مادر داشته باشد، هر چند نمیتوان منکر سختیهایی این سفر بود چون ممکن است شما والدین از این مساله گلهمند باشید که از برخی رفتار و برخوردهای کودکتان خسته شدهاید و آموزشهایی را که به او میدهید، به خوبی درک نمیکند اما فراموش نکنید که با وجود اینها، اگر تمهیدات لازم را بیندیشید و بدون مقدمه راهی سفر نشوید و با رعایت این موارد و دادن ذهنیت به کودک، او را از نظر روانی آماده رفتن به سفر کنید، میتواند در بهبود روحیه و سلامت روان شما و فرزندتان تاثیرگذار باشد. یادتان باشد که این کودکان وقتی وارد موقعیت جدیدی میشوند، با آن مقابله میکنند و به راحتی تغییرات را نمیپذیرند پس اگر بدون ایجاد آمادگی روانی او را به مسافرت ببرید، بیتابی کرده و مدام بهانه میگیرد که به خانه بازگردید. منبع:salamaneh.com گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


مرحله رشد جنسی کودکان از تولد تا بلوغ
یکی از مهمترین مسائل کودکان که از بدو تولد تا بلوغ با آن مواجه هستند، بلوغ است. سیری آرام و مرحله به مرحله که از نگرانیهای بزرگ والدین است زیرا آنها هم باید مراقب کودکشان باشند که این مراحل را با سلامت طی کنند و هم در مورد دخالت و نوع برخورد با این مساله دچار سوالات و اما و اگرهای بیشماری هستند. در مورد رشد روانی جنسی کودکان از دکتر روانشناس کمک میخواهیم و او میگوید: نوزاد زمانی که چشم به دنیا باز میکند با خود شور و شعف میآورد و برای اینکه این نشاط تداوم یابد والدین باید به نکاتی توجه کنند، مواردی که جزیی از مراحل رشدی است و اگر به آنها توجه دقیق و درستی شود بخشی از بحرانها را از بین میبرد. این روانشناس در ادامه توضیح میدهد: روانشناسان برجسته برای نوزادی که به دنیا میآید از لحظه تولد تا زمان بلوغ 5مرحله رشد روانی جنسی قائل شدهاند که اطلاع از آنها کمک بزرگی به والدین برای مواجهه درست با فرزندانشان است. این مراحل عبارتند از: 1. اولین مرحله را دهانی نامیدهاند که در واقع از بدو تولد تا 2سالگی است. مرحله لذت، تجربه، زنده ماندن، کنجکاوی و.. است. محبت و توجه به کودک، نوازش، تغذیه به موقع در آن بسیار مهم است. مکیدن سینه مادر و آرامش در زمان شیرخوردن در احساس امنیت کودک بسیار موثر است و اگر نیاز به محبت تامین نشود نوزاد در بزرگسالی آسیب دیده و شاید بیشتر به فکر خوردن یا مکیدن انگشت باشد. 2. مرحله دوم را مقعدی مینامند و کودک از نگهداشتن فضولات بدن خود لذت میبرد و در واقع کودک به دنبال کسب استقلال و خودمختارگری است و به زبان بیزبانی میخواهد بگوید مال من است و به شما ربطی ندارد اما اصرارهای بیش از حد بزرگترها برای استفاده کودک از سرویس بهداشتی منجر به مبارزه و لجبازی کودک میشود و به مرور باعث پرخاشگری و حتی خست در کودک میشود که گویی به زور میخواهند وسایل من را بگیرند. پس بهتر است با صبوری، دادن جایزههای کوچک یا درست کردن کیسه جایزه در سرویس کودک را ترغیب کنیم که خود را نگه ندارد. این مرحله تقریبا تا 3سالگی طول میکشد. 3. مرحله سوم حدودا از 3سالگی شروع میشود که به آن مرحله تناسلی میگویند. در این مرحله معمولا کودکان به دنبال کنجکاوی در مورد جنسیت خود هستند بیشتر با خود بازی میکنند و این در واقع برای کسب ثبات جنسیت است اما متاسفانه والدین به دلیل عدم آگاهی با کودک برخورد میکنند؛ مثلا تهدید یا دعوا و در بسیاری از موارد حتی تنبیه بدنی. گروهی فکر میکنند که کودکشان خودارضایی میکند ولی باید بدانیم که این مرحلهای از رشد است و با توجه و بازی با کودک و بیاعتنایی و حواس پرتی به رفتار کودک بعد از مدتی برطرف میشود. 4. مرحله چهارم مرحله نهفتگی است. در این مرحله به دلیل ورود کودک به مدرسه و علاقه به بازی و همچنین سرگرم شدن با دوستان و توجه به معلم و کتاب و یادگیری بحرانی از نوع جنسی به شرط مراقبت و کنترل کودک ایجاد نمیشود. به کودک خود آموزش دهید که بدن تو خصوصی است و مراقب بدن خودت باش. کنترل همبازیها و دوستان و تا حد مقدور اجازه ندادن برای رفتن به منزل دوست چرا که ما اطلاعات شاید کاملی نداریم وحتی اگر هم دوستان و خانواده را بشناسیم باز هم احتیاط شرط عقل است. 5. مرحله پنجم برای دختران حدود 10-11 سالگی و برای پسران از 12-13 سالگی شروع میشود. وظیفه والدین آگاهی پیداکردن از این دوران است و نحوه برخورد، تغییرات هورمونی و فیزیکی، حالات روانی و ویژگیهای این سن. باید بدانیم این مراحل با تامل وصبوری، آگاهی و تشویق و تنبیه به موقع و کمک گرفتن از مشاوران به سادگی و سلامت سپری میشود و کسی که باید روی آن کار شود و نیاز به آموزش و آگاهی دارد، ما والدین هستیم. چراکه بیشتر مواقع عامل و ریشه مشکلات فرزندانمان در خود ما است. منبع:ninisite.com گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


نوازش کردن یکی از راههای تقویت هوش کودک
نوازش، موجب ترشح یکسری از انتقال دهندههای عصبی در بدن میشود که علاوه بر تقویت سیستم ایمنی بدن، احساس لذت و شادابی را همراه دارد. نوازش موضوع بسیار مهمی است که در گذشته به عنوان یک اصل اساسی و ضروری مورد توجه قرار نمیگرفت چراکه تصور میشد خلأ آن هیچ مشکلی را به همراه نخواهد داشت. این در حالی است که پژوهشهای متعدد و گسترده سالهای اخیر به تأثیرات شگرف و همه جانبه نوازش تأکید دارند. دکتر کیانی نژاد گفت: در همین راستا دو گروه از کودکان کمتر از دو سال مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص شد کودکانی که در شیرخوارگاه نگهداری میشوند در مقایسه با کودکانی که توسط پرستار یا پدر و مادر تربیت میشوند، بهرغم بهره بردن از فاکتورهای بهداشتی یکسان، از سیستم ایمنی ضعیف تری برخوردار هستند که دلیل این واقعیت به موضوع مهم نوازش بستگی دارد. این پژوهش نشان داد کودکان شیرخوارگاه به دلیل دریافت نکردن نوازش نسبت به سایر کودکان، با بیماریهای بیشتری مواجه میشوند برای همین تیمی از پرستاران استخدام شدند تا هر روز و در زمان مشخص کودکان شیرخوارگاه را نوازش کنند و موضوع قابل توجه این بود که کودکان تحت بررسی کمتر در معرض بیماریهای مختلف قرار گرفتند. نتیجه این تحقیقات ثابت کرد نوازش، موجب ترشح یکسری از انتقال دهندههای عصبی در بدن میشود که علاوه بر تقویت سیستم ایمنی بدن، احساس لذت و شادابی را همراه دارد ضمن اینکه از لحاظ علمی هم مشخص شده کودکانی که نوازش میشوند سرحال و شادتر هستند و کمتر در معرض اضطراب و افسردگی قرار میگیرند از این رو کودکانی سالم تر و قوی تری هستند. اینگونه شد که نوازش به عنوان یک اصل ثابت فرزند پروری در نظر گرفته میشود و همانقدر که تغذیه کودک بسیار مهم است نوازش هم مهم تلقی میشود و به کارکرد درست سیستم اعصاب رشد اجتماعی و کاهش بروز اختلالات در وی میانجامد. سیناپسها و نورونهای مـــغزی از طریق حواس پنج گانه تقویت میشوند و واژه باهوش به کودکانی اطلاق میشود که حواس پنج گانه آنها بخوبی تحریک و تقویت شده باشد و از آنجا که حس لامسه یکی از این حواس است، مورد نوازش قرار گرفتن در کودکی یکی از عواملی خواهد بود که موجب تحریک نورونهای مغزی و رشد هوش کودک خواهد شد. در همین راستا بخشی از دلایل بروز رفتارهای سالم یا ناسالم در دوران بزرگسالی به این مقوله باز میگردد که فرد تا چه حد خود و دیگران را دوست دارد. همدلی، دوست داشتن خود و احساس ارزشمند بودن موضوعی است که در کودکی و از تربیت و رفتار والدین آموخته میشود و کسی که در دوران بزرگسالی از این مباحث اخلاقی پیروی میکند بدون شک در دوران کودکی مورد توجه، محبت و نوازش قرار گرفته است و در مقابل کودکی که از نوازش و محبت محروم بوده است، با خود گمان بد کرده و تصور میکند دوست داشتنی نیست، به همین دلیل وقتی بزرگ میشود یا دیگران را خوب و خود را بد میپندارد و با سرویس دادن به دیگران خود را حقیر و وابسته به آنها نشان میدهد یا اینکه هم خود و هم دیگران را بد دانسته و شروع به بروز رفتارهای آسیب زا میکند و با تصور اینکه دنیای خودش بد است برای دیگران هم دنیای بدی را میسازد. در همین خصوص میتوان به اختلال یادگیری در دوران کودکی اشاره کرد که معمولاً کودکان دارای اختلال یادگیری از حس لامسه ضعیف تری برخوردار هستند که در مورد این کودکان به احتمال زیاد میتوان گفت با تقویت حس لامسه این کودکان، قسمتی از مراکز مغزشان که با هوش ریاضی و یادگیری در ارتباط است تحریک و تقویت میشود. موضوع دیگری که با نوازش کردن در دوران کودکی مرتبط است، به اختلالات دوران بزرگسالی باز میگردد. نوازش یک شیوه محبت کردن است و کودکانی که نوازش میشوند در ابراز محبت به خود و دیگران بخوبی عمل کرده و حتی این محبت را به جوجه یا عروسک خود هم ابراز میکنند. علاوه بر این از رشد اجتماعی بالایی در کودکی و بزرگسالی برخوردار هستند زیرا الگوی ارتباطی درستی را تجربه میکنند، اما گروه مقابل این کودکان پرخاشگر، غمگین، عصبی و تنها تر هستند و حتی در دوران بزرگسالی، محبت کردن و استفاده از الفاظ محبتآمیز برایشان مسخره به نظر میرسد چرا که ساده ترین رفتار محبتآمیز را که همان نوازش است تجربه نکردهاند. منبع: روزنامه ایران گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


چگونه با وابستگی کودک به وسایلش کنار بیاییم؟
آیا فرزند شما به یک شیئ خاص علاقه زیادی دارد و هرجا که می رود آن را همراه خود می برد؟ آیا این عادت فرزندتان شما را ناراحت می کند؟ در این گزارش به شما راهکارهایی ارائه می کنیم تا بهتر بتوانید با این وسواس کودکانه کنار بیایید. شاید کودک دو ساله شما دوست داشته باشد همیشه تی شرت میکی موزی اش را بپوشد و اصلا حاضر نباشد حتی برای یک ساعت هم که شده لباسش را عوض کند. هرچقدر که شما لباس به دست اصرار می کنید این تی شرت رنگ و رو رفته را از تنش در بیاورد و دنبال او راه می روید، کوچولوی شما در حالی که با دستانش لباس تنش را می فشارد از دست شما فرار می کند و اصلا حاضر نیست لباش را از تن در بیاورد تا جایی که حتی در مهمانی ها هم اگر بتواند همان را می پوشد. چنین رفتاری در کودکان طبیعی است اما اگر این رفتار تا بزرگسالی ادامه پیدا کند به نوعی بیماری وسواس گونه تبدیل می شود. گاهی اوقات ممکن است کودک به پوشیدن لباس هایی با یک رنگ خاص مثلا صورتی یا آبی اصرار داشته باشد یا اینکه دوست داشته باشد هر شب یک داستان را برایش بخوانید و یا هر وقت بیرون می روید حاضر نباشد از عروسک پشمالوی خود جدا شود. نگرانی شما در این موارد بسیار طبیعی است . اما به گفته دکتر دانیل سیگل روان شناس در واقع تمامی این اشیا به فرزند شما احساس آرامش و امنیت می دهد و طبیعی است که اگر آنها اشیا مورد علاقه شان را در ماشین لباسشویی ببینند ناراحت شوند. اما برای مقابله با این رفتارها راهکارهایی وجود دارد که هم به والدین و هم به کودک کمک می کند تا راحت تر با این موقعیت کنار بیایند. بهتر است والدین پتو یا هر وسیله دیگری را که به کودک آرامش می دهد، قبول کنند: کودکان نوپا به داشتن اشیایی که بتوانند آن را به این طرف و آن طرف ببرند علاقه خاصی دارند و به آنها احساس اطمینان می دهد. داشتن چنین حسی مرحله ای و گذرا است بنابراین مهم است که فرزند شما بداند که خواسته او برای شما اهمیت دارد و شما او را می فهمید. مسائلی که باعث تنش او می شود را شناسایی کنید: کودکان نوپا به فضاها و رفتارهای پر از استرس حساس هستند بنابراین با کمک اشیا سعی می کنند استرس خود را کاهش دهند زیرا آنها نمی توانند با کلمات نگرانی و احساس خود را بیان کنند. به عنوان مثال اگر صبح زود برای بیرون رفتن از خانه عجله دارید ممکن است فرزندتان اصرار کند که حتما عروسک خرگوش خود را همراه داشته باشد. یا شب ها موقع خواب وقتی شما به اجبار از او می خواهید به تخت خواب برود او دوست داشته باشد لباس خاصی بپوشد. با شناسایی مسائلی که به او استرس می دهد شما می توانید قدم بزرگی بردارید . به عنوان مثال صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید تا برای بیرون رفتن از خانه عجله نداشته باشید. شما به عنوان والدین باید برای هر چیزی برنامه ریزی داشته باشید. مطمئنا روزی می رسد که بشقاب مورد علاقه فرزندتان بشکند یا اینکه شما فراموش کنید عینک مرد عنکبوتی اش را با خود به مسافرت ببرید. بهترین رفتاری که در چنین موقعیتی می توانید داشته باشید این است که سعی کنید با اسباب بازیها یا وسایلی که او آنها را دوست دارد حواسش را پرت کنید . اگر این روش نتیجه نداد و فرزندتان شروع به گریه و داد و بیداد کرد بهتر است با رفتار منطقی ا حساس او را تایید کنید مثلا بگویید:"می دانم که آن عینک را بسیار دوست داشتی اما اکنون عینک همراهمان نیست و دلیل ناراحتی ات را می فهمم" سپس مکالمه را پایان دهید و اجازه دهید او با این موقعیت کنار بیاید و آرام شود.اگر پرخاشگری فرزندتان ادامه داشت اجازه دهید هر چقدر دلش می خواهد داد و بیداد کند. کودکان باید احساسات خودر ا نشان دهند تا به تعادل برسند. علاقه کودک شما به یک شیئ خاص با گذشت زمان از بین می رود . البته چندان خوشحال نباشید و بهتر است خود را برای مرحله جدیدی از رفتارهای عجیب و غریب او آماده کنید. منبع:ninisite.com گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر

چگونه استعدادهای کودکان را کشف کنیم؟
ریشه استعدادهای نهانی کودکان همواره در برخی از فعالیتهای معمولی آنها، پنهان شده است. اگر به عقب برگردید، میبینید که فرزندتان قبل از دوران کودکی و در دوران خردسالی به برخی فعالیتها و کارها علاقه عمیقتری داشته است. شناسایی و کشف استعدادهای پنهان کودکان هرچه در سنین پایینتر ایجاد شود، بهتر است و نتیجه بیشتری در پی خواهد داشت. این کار باعث میشود هم دیدگاه آنها در مورد شغل آیندهشان سریعتر شکل بگیرد و پرورش یابد و هم از نظر روحی – روانی در این زمینه تقویت شوند. تمام انسانهای این کره خاکی هرکدام با استعداد و توانایی خاص خودشان به دنیا آمدهاند. برخی از این استعدادها هیچگاه تشخیص داده نمیشوند و با مرگ فرد، دفن میشوند. عدم شناخت استعدادهای فردی باعث بیمصرف ماندنشان میشود و برعکس تشخیصشان باعث شکوفایی و رشد بیشترشان. مشکل اصلی وقتی بروز میکند که کودک قرار است در مسیری قرار بگیرد و انتخاب کند و راهی را پیشرو دارد که قبلا اطرافیانش طی نکردهاند و تازگی دارد. در چنین شرایطی شناخت استعدادها و تواناییهای خاص کودک که قبلا به کمک بزرگترهایش اتفاق افتاده است، به او کمک میکند تا مسیر خود را روشنتر ببیند و راحتتر و مصممتر انتخاب کند. فعالیتهای کودک را یک بررسی دقیق کنید ریشه تواناییها و استعدادهای نهانی کودکان همواره در برخی از فعالیتهای معمولی و کودکانه آنها، پنهان شده است. اگر به عقب برگردید و روزهای قبل را بررسی کنید، میبینید که فرزندتان قبل از دوران کودکی و در دوران خردسالی به برخی فعالیتها و کارها علاقه عمیقتری داشته است. تمام آن فعالیتها را پشتسر هم به عقب برگردید تا بالاخره به نقطهای برسید که روشن میکند کودکتان به چه چیزی بیشتر علاقه دارد. بیشتر علایق که ریشه در وراثت و ژنتیک دارند یا به راحتی فراموش میشوند و یا اینکه بیش از اندازه پرداخت میشوند، بنابراین ممکن است در این میان استعدادهای دیگر به چشم نیایند پس در این زمینه باید به دنبال آن دسته از استعدادهایی باشید که کودک را هیجان زده میکنند و او با انجام آنها به وجد میآید. به دنبال پرسشها و پروژه های کتاب کار در این زمینه باشید معمولا برخی پرسشنامه ها که در اغلب تحقیقات مورد استفاده قرار میگیرند، میتوانند کمک زیادی کنند و باعث کشف استعدادهای پنهان کودکان شوند. اگر یکی از این پرسشها را مدنظر قرار دهید و شروع به پاسخ دادن به سوالاتشان کنید خواهید دید که کمکم ذهنتان باز میشود و به چیزهایی فکر میکنید که قبلا فکرش را نمیکردید در این پروسه، بخش پنهان و پوشیده علایق کودک بیدار میشود و فرصت شناخته شدن را به دست میآورد. حرف زدن با خود کودک استعداد با هوش، مهارتهای اجتماعی و خلاقیت فرق دارد. همه ما استعدادهایی داریم که ممکن است هیچگاه آنها را نشناخته باشیم. گاهی این استعدادها بسیار واضح هستند ولی ما باز هم آنها را نمیبینیم. حرف زدن با کودکان یکی از بهترین شیوهها برای تشخیص استعدادهای آنهاست. از آنجاییکه والدین تجربه زندگی دارند میتوانند راهنماییهای فوقالعادهای برای فرزندانشان داشته باشند. والدین میتوانند به فرزندان خود کمک کنند تا بفهمند و یاد بگیرند که چگونه با رفتارهای امروزشان، زندگی آیندهشان را میسازند. شما میتوانید از آنها بپرسید که در طول انجام کار یا فعالیت مورد نظرشان، چه احساسی داشتند؟ چرا این احساس را داشتند؟ از او بپرسید آیا میتوانی مثال بزنی؟ چه چیزی را بیشتر از همه دوست داری؟ چه چیزی را دوست نداری؟ البته کودک را نباید با این نوع سوال هر روز بمباران کرد بلکه باید در فضای مناسب قرار بگیرند. کودکان تجربیات خود را به خوبی انعکاس میدهند و رفته رفته در این امر نیز موفقتر میشوند و به زودی میتوانند تواناییهای خود را بهتر برای شما توصیف کنند. هرچه اطلاعات شما در مورد عملکرد آنها در محیطهایی مثل مدرسه، باشگاه ورزشی و کلاسهای هنری بیشتر باشد، راحتتر میتوانید تواناییهای آنها را کشف کنید. این اطلاعات به شما بینش بیشتری میدهد که به پرورش بهتر استعدادهای کودکتان کمک میکند. به کودک خود حق انتخاب بدهید به یاد داشته باشید که در آخر راه کودکتان باید مسیر خودش را پیدا کند و بسیار مهم است که خودش تجربه کند پس باید به او اجازه دهید تا تصمیم بگیرد و آن کاری را انجام دهد که خودش میخواهد. حمایت و تشویق شما بسیار لازم است اما کودک باید فضای کافی برای تصمیمگیری داشته باشد. شما میتوانید به او پیشنهاد بدهید اما به هیچوجه اجبار در کار نباشد مثلا او را به کلاس موسیقی ببرید و با موسیقی آشنا کنید یا اینکه او را به کلاسهای هنری و ورزشی ببرید تا از میان آنها علایق کودکتان مشخص شود و خودش به شما بگوید که با کدامیک راحتتر است و دوست دارد آن را ادامه بدهد. در زمان بازی رفتارها و حالات کودکتان را مورد توجه قرار دهید به جای اینکه برای تمام فعالیتهای کودکتان برنامهریزی کنید، بگذارید که خودش تصمیم بگیرد و کاری را که دوست دارد انجام دهد. در سکوت به او نگاه کنید، چه میکشد چگونه آواز میخواند و... آیا کودکتان شخصیت ورزشی دارد؟ یا اینکه از فعالیتهای درسی لذت میبرد؟ کودکان استعدادها و تواناییهای خود را با بازیهای خود نشان میدهند. آیا کودکتان ترجیح میدهد به تنهایی بازی کند یا بازی با دیگران را دوست دارد؟ این مشاهدات کمک زیادی به شما میکنند و شما را به هدفتان میرسانند. به علایق کودکتان احترام بگذارید و انتخابهای او را حمایت کنید گاهی اوقات به اشتباه فکر میکنیم چون آنها سن کمی دارند، پس احمق هستند و خیلی چیزها را نمی فهمند. بهتر است دخالتهای بیجا را فراموش کنید. کودکان همیشه نمیدانند استعدادهایشان در چیست اما به زودی یاد میگیرند. آنها نیاز دارند که شما فرصت کافی در اختیارشان قرار دهید تا خودشان تشخیص دهند. هرگز کودک خود را لای منگنه نگذارید شاید او از چیزی که شما میخواهید، هیچ لذتی نمیبرد. او را به زور به مسیری هل ندهید که نمیخواهد و وقتی که راهی را انتخاب کرد، او را حمایت کنید مگر اینکه احساس کنید ممکن است خطری تهدیدش کند. هرگز به استعدادها و تواناییهایشان بیتوجهی نکنید بسیار مهم است که به یاد داشته باشید کودکتان به راحتی آن چیزی را که در آن استعداد بسیار زیاد دارد فراموش میکند و کنار میگذارد اگر فقط و فقط احساس کند شما به او توجه ندارید و اهمیت نمیدهید. مثلا وقتی که مشغول انجام کار مورد علاقهاش است به او بگویید: «بهتر نیست اینها را جمع کنی و به تکالیفت برسی». سعی کنید که دیدگاه خود را عوض کنید و او را بیشتر درک کنید. ما در مقام والدین کودکان وظیفه داریم کودکان خود را به درستی پرورش دهیم و به آنها کمک کنیم در آینده انسانهای بهتری باشند. ما باید برای آنها پناهگاه امنی باشیم و محیطی دوستداشتنی را فراهم کنیم تا این شکوفهها، گل شوند و میوه بدهند. منبع:zendegionli گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


وقتی تبلت، فرزندتان را وابسته می کند!
«چرا من نمی توانم تبلت داشته باشم؟» در پاسخ به این سوال کودک یا نوجوان تان چه می گویید؟ چطور مجابش می کنید که استفاده از این ابزارهای ارتباطی جدید به دردش نمی خورد؟ اصلا خودتان هم قبول دارید که بچه ها قبل از سن مشخصی نباید به تلفن همراه، اینترنت، فضای مجازی و ... دسترسی داشته باشند؟ یا جزو آن دسته از پدرها و مادرها هستید که مهمترین پز روشنفکری شان این است که به عنوان کادوی تولد 7 سالگی برای فرزندشان تبلت خریده اند و بچه هم فقط و فقط برای آموزش و درس از آن استفاده می کند؟! اصلا زمان خرید تبلت و موبایل و ... برای بچه ها در چه سنی است، از چه زمانی می توان آنها را با دنیای مجازی و اینترنت آشنا کرد و نظارت والدین روی استفاده کودک شان از تکنولوژی های روز باید چگونه باشد؟ در ادامه سعی کردیم مهمترین سوالات شما را در این خصوص از دکتر رابعه تبار، روانشناس بپرسیم. موبایل ساده یا موبایل هوشمند؟ ویژگی خوب موبایل های ساده این است که سطح دسترسی کودک را محدود می کند و او نمی تواند وارد فضاهایی شود که برایش مناسب نیست اما گوشی های هوشمند سطح دسترسی بسیار بالایی دارند و امکان دارد کودک را در شرایط بدی قرار دهند و البته نکته مثبت این گوشی ها که به این راحتی ها هم نمی شود از کنارش گذشت، افزایش سطح تجسم خلاق کودکان است. نحوه آموزش والدین حرف اول را می زند تاثیرگذاری روی تربیت جنسی بیشتر معطوف به استفاده مناسب یا نامناسب از فضاهای مجازی است؛ یعنی نحوه آموزش والدین به فرزندان برای استفاده مناسب از اینترنت مهمترین پاسخ به این سوال است. به یاد داشته باشید که زیاده روی در خوردن یک غذای سالم نیز ممکن است فرد را دچار مشکلات جدیدی کند. 2 پارامتر در تربیت جنسی کودکان بسیار مهم است؛ یکی مربوط به سبک زندگی کودک می شود که شامل محیط خانواده و فرهنگ آن است و دیگری آموزش نحوه استفاده صحیح از اینترنت و دنیای مجازی است. بچه موبایل می خواهد؟ به دلیل پیشرفت تکنولوژی و تغییر سبک زندگی خانواده ها، استفاده از موبایل، تبلت و اینترنت، پیش از گذشته اهمیت پیدا کرده و کودکان نیز از این قاعده مستثنا نیستند ولی نمی توان حکم کلی در این خصوص داد بلکه باید به شرایط خانواده، نحوه تربیت خانوادگی، شرایط کودک و ... نیز توجه داشت. از چه سنی برایش تبلت بخریم؟ اگر بخواهیم سن استفاده از موبایل یا تبلت را به عنوان یک قاعده کلی بیان کنیم، باید بگوییم که سن استفاده از این وسایل به سطح آگاهی کودک برمی گردد که تحت تربیت مناسب والدین تقویت می شود. درست است که توصیه می شود موبایل، لپ تاپ، تبلت و وسایل الکتریکی مشابه را حداقل تا قبل از 12، 13 سالگی در اختیار کودک قرار ندهید اما از طرف دیگر فرزند شما به محض اینکه راه می افتد و می تواند یک یاز این ابزارها را در دست های کوچکش نگه دارد، مجذوب شان می شود و دیگر نمی توان این وسایل را از دستان او گرفت. در این شرایط کافی است یک بار تلفن همراه هوشمند خودتان را مثلا برای ساکت کردنش به او بدهید، آن وقت دیگر نمی توانید مالک تمام عیار تلفن همراه یا گجت خودتان باشید. حداقل کاری که باید انجام بدهید، این است که تا پایان 2 سالگی کودک دست نگه دارید چون تا پیش از ورود کودک به 3 سالگی او بیشترین تماس را با دنیای اطرافش برقرار می کند و تماس مستقیم او با دنیاست که باعث می شود مهارت های زندگی را یاد بگیرد؛ بنابراین هر وقت او را با تبلتی در دست تنها گذاشتید، بدانید که به فرزندتان ظلم کرده اید چون همه ثانیه هایی را از او گرفته اید که می توانست در آنها با کمک حواس پنجگانه اش دنیا را کشف کند. امان از بازی های تبلتی یکی دیگر از جنبه های استفاده از تلفن همراه، تبلت و گجت های هوشمند، انواع و اقسام بازی هایی است که روی حافظه شان ذخیره می شوند و در هر لحظه می توانند سر کودک را گرم کنند اما سرگرمی به چه قیمتی؟ همانطور که می دانید استفاده از موبایل و تبلت به دلیل جذابیت های بسیار می تواند وابستگی شدیدی ایجاد کند و شکل گیری این وابستگی باعث منزوی شدن کودک می شود. فراموش نکنیم که به هر میزان کودک در سنین رشد فیزیکی و روانی خود منزوی تر شود، سطح مهارت های اجتماعی او کاهش پیدا می کند و زمانی که در گروه همسالانش قرار می گیرد، برقراری ارتباط با آنها برایش کار سختی می شود؛ به عنوان مثال زمانی را تصور کنید که کودک به همراه خانواده به مسافرت می رود؛ او به جای اینکه وقتش را کنار دیگران بگذراند و از موقعیتی که پیش آمده، بیشترین استفاده را ببرد، مشغول وقت گذرانی با موبایل است و از دیگران فاصله می گیرد. وقتی تبلت، فرزندتان را وابسته می کند! وابستگی ناسالم اولین و مهمترین عارضه ای است که می تواند کودکان و والدین را دچار مشکل کند؛ منظور از وابستگی این است که کودک وقت بسیاری را در فضای مجازی می گذراند و از زندگی واقعی خود غافل می شود. یکی دیگر از مشکلاتی که ممکن است برای کودک ایجاد شود، فاصله گرفتن از تفریحات سالم و پناه بردن به دنیای مجازی است. تفریحات سالم نظیر دوچرخه سواری، بازی کردن با اسباب بازی و گردش، نقش بسیارت مهمی در فرآیند رشد سالم روانی و فیزیکی کودکان دارد. فانتزی سازی بخشی از دنیای کودکی است اما گاهی اتفاق می افتد که کودکان دنیای بسیار قشنگی را در ذهن خود ایجاد می کنند و در لحظاتی که دنیای واقعی قدری اضطراب زا می شود، به سرعت به آن پناه می برند. این سازوکار ناسالم معمولا به کمک استفاده نامطلوب از تلفن همراه و تبلت تقویت می شود و کودک را از دنیای واقعی جدا می کند. اضافه وزن را می توان یکی دیگر از نتایج نامطلوب استفاده نامناسب در نظر گرفت. طبیعی است که هر چقدر میزان استفاده از تلفن همراه تبلت و لپ تاپ افزایش پیدا کند، میزان فعالیت فیزیکی کودک کاهش پیدا کرده و کودک دچار اضافه وزن می شود. بدون نظارت؛ هرگز اگر کودک یا نوجوان شما اغلب ساعت های روز تنهاست یا پدربزرگ و مادربزرگش از او نگه داری می کنند و طرز استفاده از وسایل الکترونیکی را نمی دانند بهتر است خرید تبلت، تلفن همراه و ... را برای کودک تا قبل از 12، 13 سالگی فراموش کنید یا اگر کودک 6، 7 ساله تان دوست دارد با این ابزارها بازی کند، این کار را به زمانی موکول کنید که شما یا همسرتان در کنارش هستید و می توانید روی عملکرد فرزندتان نظارت مستقیم داشته باشید. آیا استفاده زیاد از موبایل باعث بلوغ زودرس کودک می شود؟ یکی از نگرانی های والدین در زمینه دسترسی کودک به انواع و اقسام عکس ها و اطلاعات و تاثیر این موضوع روی سن بلوغ فرزندشان است. سوال اینجاست که آیا واقعا دیدن تصاویر غیراخلاقی و مستهجن می تواند باعث بلوغ زودرس شود؟ در ابتدا باید این موضوع را در نظر بگیریم که بلوغ، یک فرآیند فیزیکی است که در آن عواملی نظیر تغذیه مناسب و ورزش نقش مهمی ایفا می کنند اما ممکن است فکر کردن به آن مانند زمانی باشد که یک نفر احساس گرسنگی نکند ولی تصور کردن یک غذای خوشمزه محرکی قوی باشد که باعث شود آن غذا را بخورد؛ بنابراین دیدن تصاویر غیراخلاقی ممکن است ایجاد انگیزه ای در فرد باشد که او به آن سمت سوق پیدا کند؛ پس بلوغ زودرس با تماشای تصاویر غیراخلاقی اتفاق نمی افتد اما در ذهن کودک انگیزه ایجاد می شود و خود را در آن شرایط تصور می کند؛ بنابراین به هیچ عنوان نباید اجازه دهید که ذهن کودکان زودتر از زمان خود، درگیر مسائل جنسی شود زیرا تاثیرات منفی روانی زیادی روی فرآیند رشد آنها می گذارد. اگر زمانی به صورت اتفاقی کودک تصاویر مستهجن و غیراخلاقی دید و در مورد آن از شما سوال پرسید، بهتر است به او یک جواب منطقی بدهید و با جواب های سر کاری خود، کودک را از مسئله منحرف نکنید. به یاد داشته باشید که اگر فرزندتان جواب سوالاتش را از شما نگیرد، سراغ افراد دیگر خواهد رفت و معلوم نیست که دیگران چگونه جواب این سوالات را بدهند چون تا کودک جواب سوالات خود را پیدا نکند، موضوع برایش تمام نمی شود و کنجکاوی او همچنان باقی می ماند. در صورتی که نمی دانید چگونه پاسخ سوالات اینچنینی فرزند خود را بدهید بهتر است با یک روانشناس یا بازی درمان صحبت کنید تا بهترین نتیجه را برایتان داشته باشد. نکته بسیار مهم این است که مراقبت های سالم از آگاهی جنسی کودکان، باعث کاهش حساسیت آنها می شود. کودک و نوجوان نباید به موبایل والدین دسترسی داشته باشند موبایل هر شخص حریم خصوصی او محسوب می شود و باید کدگذاری شود تا کودک به آن دسترسی نداشته باشد. البته آموزش این موضوع بسیار مهم است که کودکان بدانند وسایل شخصی پدر و مادر قابل دسترس نیستند و نباید هر زمان که دل شان می خواهد سراغ آن بروند و باید این کار را با اجازه والدین انجام دهند. منبع:مجله سلامانه / برترین ها گرددآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


چرا فرزندم لکنت زبان دارد؟
محققان ژنهای متفاوتی را شناسایی کردهاند که در بروز مشکل گفتاری دخیل هستند. چندین سال قبل محققان قادر به شناسایی سه ژن دخیل در اختلال گفتار شدند. این ژن در 12 درصد از جمعیت افراد دارای لکنت زبان دیده شد. بنابراین ما می دانیم که یک کودک با لکنت زبان متولد نمیشود، اما با یک استعداد طبیعی- آمادگی- این اختلال توسعه پیدا میکند. به گفته یک متخصص آسیبشناسی گفتاری، قسمتی از مشکل لکنت زبان ارثی است. البته این یافتهها به این معنا نیست که همه افراد دارای این ژن به لکنت زبان مبتلا میشوند. چون در بیشتر مواردی که فرد دارای استعداد طبیعی است یک عامل ایجاد کننده مانند شوک روانی مانند جدایی، مرگ و...، بیماری مانند صرع و... و یا اختلال عملکردی باید وجود داشته باشد. لکنت زبان یک اختلال چند عاملی است. حدود 80 درصد از موارد را مغز به تنهایی اصلاح میکند و تا قبل از دوران بلوغ این مشکل از بین میرود. اما در 20 درصد از موارد، مشکل ادامه مییابد. توانبخشی توسط متخصص گفتاردرمانی خوشبختانه، برای لکنت زبان درمان وجود دارد. معمولا تکنیکهای توانبخشی راحت و قابل اجرا توسط متخصص گفتاردرمانی به عنوان اولین چاره مطرح میشود. آن ها با درمان شناختی رفتاری که برای فرد در نظر می گیرند، به او کمک میکنند تا با استرس و ناراحتیهایی که گاهی اوقات با این مشکل همراه است، کنار بیایید. اما وقتی اختلال گفتاری با اختلال کمبود دقت و هماهنگی و حتی تیک همراه است فرد میتواند تحت نظر پزشک قرار گیرد. چند توصیه اگر فرزند شما مشکل لکنت زبان دارد برای کمک به بیان او به توصیه های زیر توجه کنید: - به سختی صحبت کردن گاهی باعث عصبی شدن کودک میشود، در این زمان با نوازش بازوان و شانههایش او را آرام کنید. این رابطه، او را بهتر آرام خواهد کرد تا این که دستوری بگوید: «استراحت کن، آرام باش» - سعی کنید وقتی با شما حرف میزند به صحبتهای او گوش دهید، یک گوش دادن صددرصد. یعنی در آن زمان هیچ کار دیگری انجام ندهید و به چشم هایش نگاه کنید. برای اینکه بهتر نگاهتان را ببیند، مقابلش بنشینید. شما خوب میدانید تمرکز بر روی آنچه میگوید به بیان او کمک خواهد کرد. - شما نیز هنگامی که با او صحبت میکنید، کلمات را به خوبی و آرامی بیان کنید. تا فرزندتان با تقلید از شما طرز بیان خود را تنظیم کند. منبع:qudsonline.ir گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


چهار بازی مهارتی برای کودکان
بازی مهارتی به بازی گفته می شود که علاوه بر سرگرم کردن کودک روی مهارت های مختلف کودک کار می کند و باعث رشد و بهبود مهارتهای مختلف آنها می شود. بازی ارتعاش وسایل مورد نیاز: لیوان های کاغذی، میخ کوچک، گیره های کاغذ، بند، آب . 1- با استفاده از یک میخ کوچک یک سوراخ به اندازه ی قطر بند در ته یک لیوان کاغذی ایجاد کنید. 2- یک بند به طول 30-20 سانتی متر به درون سوراخ لیوان وارد کنید. 3- یک گیره بردارید و سربند را به آن گره بزنید و بند را بکشید به طوری که گیره در ته لیوان به صورت افقی قرار گیرد. 4- در داخل لیوان مقدار کمی آب بریزید تا بند خیس شود. 5- لیوان را در یک دست بگیرید و انگشتان دست دیگرتان را درست زیر ته لیوان قرار داده و بند را محکم بگیرید. 6- حالا انگشتان خود را به طرف پایین بند بکشید. چه اتفاقی می افتد؟ اگر خوب کار نکند، شما به آب بیش تر یا تمرین زیادتر نیاز دارید، و اگر خوب کار کند، صدایی شبیه به صدای یک گله فیل را خواهید شنید. از لیوان هایی با اندازه هایی متفاوت استفاده کنید و به مقایسه صداهای ایجاد شده بپردازید. هم چنین این آزمایش می تواند با استفاده از بندهایی با اندازه ها و نوع های مختلف، انجام گیرد. آیا همه ی صداهایی که با این آزمایش ایجاد می شوند، یکسان خواهند بود؟ چند مجله ی رنگی انتخاب کنید و آن ها را به ترتیب به کودکتان بدهید تا در آن ها تصویرهایی که دارای رنگ مشابه با آن رنگی هستند که کودک تازه آموخته است، به شما نشان دهد. بازی تعادل یکی از روش های آموزش درباره ی تعادل، استفاده از یک ترازو است. 1- یک گیره ی چوبی لباس را بردارید و در مقابل کودکتان بایستید. سعی کنید این گیره را به صورت افقی بر روی انگشت اشاره ی خود به حالت تعادل نگه دارید. 2- دو گیره ی چوبی لباس و یک قطعه سیم مفتولی بردارید. هر یک از دو سر ابتدایی و انتهایی آن را دور هر یک از گیره ها چند بار بپیچید و این کار را برای هر کدام از گیره ها به طور مساوی انجام دهید. در حالی که مشغول انجام این کار هستید، درباره ی عملی که انجام می دهید با کودک خود صحبت کنید. برای مثال بگویید هر یک از طرفین این اسباب بازی باید همسان و مساوی باشند تا بتوان به طور صحیح نقطه ی وسط یا نقطه ی تعادل آن را مشخص کرد، یا این که: برای این که بتوانیم با این اسباب بازی بازی کنیم بایستی به میزان یکسانی سیم دور هر یک از این گیره ها پیچید. 3- سعی کنید این اسباب بازی خودساخته را روی انگشت خود به صورت افقی و متعادل نگاه دارید، سپس از کودکتان بخواهید همین کار را آزمایش کند. 4- کودکتان را تشویق کنید تا این اسباب بازی خود ساخته را به صورت افقی و به حالت تعادل روی انگشت خود یا روی زانو یا روی مچ دست خود نگه دارد. وسایل مورد نیاز: چند عدد گیره ی چوبی لباس، سیم مفتولی نازک 45-30 سانتی متری، کلیدهای کوچک . با استفاده از وسایل مختلف، چندین اسباب بازی خود ساخته تعادلی بسازید. برای مثال با یک باریکه نازک چوب 30 سانتی متری، شش تکه بند 30 تا 40 سانتی متری، یک تکه سیم مفتولی نازک 20 سانتی متری و ده پیاله ی کوچک، یک ترازو درست کنید و به صورت های متفاوت از آن استفاده کنید. برای مثال نقطه ی تعادل چوب ترازو را به کمک کودک خود معین و مشخص کنید. چندین واشر پلاستیکی یا فلزی کوچک تهیه کنید و از آن ها به عنوان وزنه استفاده کنید. چند عدد را در یک طرف ترازو بریزید و در حالی که ترازو را به صورت افقی نگه داشته اید از کودکتان بخواهید تا با قرار دادن واشرها در طرف دیگر ترازو، آن را به صورت متعادل درآورد. بازی با رنگ ها وسایل مورد نیاز: چند مجله، چسب یا برچسب، قیچی (اگر کودک به سطح مهارت لازم برای استفاده از قیچی رسیده باشد) شکل های مقوایی نازک از اشیای متنوع 1- شما می توانید از این فعالیت برای معرفی رنگ ها استفاده کنید. برای این کار شکل های مختلف و متنوعی ترسیم کنید و برای هر یک از شکل ها از یک رنگ خاص استفاده کنید. برای مثال: شکل یک سیب: رنگ قرمز شکل یک درخت: رنگ سبز شکل خورشید: رنگ زرد شکل یک خرس: رنگ قهوه ای شکل یک گوسفند: رنگ سفید 2- هر یک از رنگ ها را با خواندن یک شعر آهنگین درباره ی آن، به کودک معرفی کنید. ایجاد تداعی برای آموزش مفاهیم و از جمله رنگ ها بسیار مفید و کارآمد است . 3- کودکتان را تشویق کنید تا اقلامی را که رنگ مشابه با آن رنگی که او تازه یاد گرفته است دارند، برای شما پیدا کند یا اسم آن را بگوید یا به شما نشان دهد. برای مثال لباس ها، اسباب بازی ها یا دیگر وسایل و اسباب های منزل. 4- چند مجله ی رنگی انتخاب کنید و آن ها را به ترتیب به کودکتان بدهید تا در آن ها تصویرهایی که دارای رنگ مشابه با آن رنگی هستند که کودک تازه آموخته است، به شما نشان دهد. اگر کودک توانایی استفاده از قیچی مخصوص کودکان را کسب کرده است به او اجازه دهید تا آن تصویرها را با استفاده از قیچی ببرد. به کودک اقلام یا اشیایی بدهید که دارای رنگ های متنوع و مختلف هستند. برای مثال دکمه شیء خوبی است. از کودک بخواهید تا آن دکمه هایی را که دارای رنگ مشابه هستند از بقیه دکمه ها جدا کند. این فعالیت را می توانید گسترش بیش تری دهید. از کودک بخواهید دکمه هایی را که دارای شکل و رنگ یکسان هستند (برای مثال دایره ای شکل و زرد رنگ) از بقیه ی دکمه ها جدا کند. نمای دور و نمای نزدیک وسایل مورد نیاز: لوله های مقوایی (برای نمونه لوله های مقوایی دستمال توالت، حوله ی کاغذی و فویل آلومینیومی)، ذره بین، دوربین دو چشمی 1- مکانی را برای مشاهده انتخاب کنید. یک محل آشنا به طور ویژه ای می تواند فرح بخش باشد. 2- برای هر کودک یا هر یک از کودکان یک وسیله ی مشاهده (برای مثال لوله های مقوایی با طول و اندازه های متفاوت) فراهم کنید. احتیاط: راه رفتن و تماشا از طریق لوله های مقوایی برای کودک می تواند خطرناک باشد. 3- چیزی را برای مشاهده (برای مثال یک درخت) انتخاب کنید. به آن اندازه به درخت نزدیک شوید که بتوانید بخش کوچکی از آن را از طریق لوله مشاهده کنید. 4- از کودکتان بخواهید بر روی یک نقطه متمرکز شود و آن چیزی را که از طریق لوله می بیند برای شما توصیف کند. از کودک بخواهید تا به آن نقطه نزدیک تر شود و این فعالیت را تکرار کند. از او بپرسید چه چیزی تغییر می کند؟ مکانی (برای مثال یک درخت) را برای مشاهده انتخاب کنید و آن را از نمای نزدیک با استفاده از یک لوله ی مقوایی مورد اکتشاف قرار دهید. با استفاده از یک ذره بین همین فعالیت را با فاصله کم تر انجام دهید. از آن محل فاصله بگیرید. و همین فعالیت را با استفاده از یک دوربین انجام دهید. از کودکتان بخواهید مشاهدات خود را برای شما توصیف کند. هم چنین در مورد تفاوت مشاهدات با استفاده از وسایل مختلف صحبت کنید. منبع: niniasal.com گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


بازی هایی که کودکان را نابغه می کند
براي اين كه بچههايي باهوش داشته باشيد چه كار بايد بكنيد؟ بايد به آنها ماهي بدهيد يا مكمل امگا 3 و فسفر؟! شايد هم فكر ميكنيد بهتر است آنها را در كلاسهاي مختلف و متعدد ثبت نام كنيد اما يكي از بهترين راهها براي اين كار آن است كه بچهها را به بازيهاي خوب عادت بدهيد. بازيهاي فكري ميتوانند كمك بزرگي به تقويت هوش و حافظه فرزندان شما بكنند. نمونهاش همين بازي جديد پنتابال است كه چند سال لقب بهترين بازي فكري دنيا را به خود اختصاص داده است. جنگا؛ بازي مهندسها بازي فكري جنگا يك بازي بسيار ساده ولي در عين حال هوشمندانه است. اين بازي هم مانند سودوكو از بازيهايي است كه زمان - يعني والدين فعلي و كودكان قديمي- نداشت. از اختراع اين بازي هم كمتر از 30 سال ميگذرد. جنگا از ۵۴ بلوك چوبي همشكل و هم اندازه تشكيل شده است كه طول هر يك از بلوكها سه برابر عرض آن است. اين اتحاد در شكل و اندازه اين امكان را فراهم ميسازد تا با بهكارگيري اندكي خلاقيت، اشكال و احجام 3بعدي مختلفي ايجاد كرد و قدرت تمركز، خلاقيت و تجسم فضايي را بهوسيله آن به رقابت گذاشت. جنگا يكي از محبوبترين بازيهاي فكري دنياست بهطوري كه تاكنون بيش از ۵۰ ميليون بازي جنگا، يعني بيش از 7 ميليارد و 200 ميليون قطعه از اين بازي در سراسر دنيا به فروش رسيده است. اگر ميخواهيد در آينده مهندس خلاقي داشته باشيد، از حالا او را با جنگا آشنا كنيد. روبيك؛ براي تجسم سه بعدي مكعب روبيك يك پازل مكانيكي است كه در سال ۱۹۷۴ توسط يك مجسمهساز و پروفسور معمار مجارستاني به نام ارنو روبيك ابداع شد. مكعب روبيك مدلهاي بسياري دارد كه از جمله آنها ميتوان به ۲×۲×۲ (مكعب جيبي)، ۳×۳×۳ (انتقام روبيك)، ۴×۴×۴ و ۵×۵×۵ (روبيك پروفسورها)، ۶×۶×۶ و ۷×۷×۷ اشاره كرد. هر كدام از اين مكعبهاي روبيك بسته به سن كودكان ميتواند براي آنها سرگرمي فكري بسيار مناسبي باشد كه هم به تجسم 3بعدي آنها كمك ميكند و هم حافظه آنها را تقويت ميكند. پنتابال؛ بهترين بازي دنيا پنتابال در سال 2004 در كشور سوئد طراحي شد و تاكنون برنده 8 جايزه جهاني و بهترين بازي فكري در سالهای اخیر شده است. اين بازي در عين سادگي، پيچيده و عميق نيز هست و اين قدرت را دارد كه با حركاتي ساده ذهن را بچرخاند و با تاثير بر قشر پيشاني و آهيانهاي مغز توانايي تصميمگيري، تفكر منطقي، تحليل وضعيت و حل مسئله را افزايش دهد. اين بازي با يك صفحه خالي كه شامل 4 صفحه كوچكتر است و قابل چرخش است شروع ميشود. هر بازيكن يك رنگ را انتخاب كرده و در صفحه قرار ميدهد و بعد از آن بايد يكي از 4 صفحه كوچك بازي را به سمت راست يا چپ به اندازه 90 درجه بچرخاند. برنده بازي نخستين كسي است كه بتواند 5 مهره همرنگ خود را در يك رديف عمودي، افقي يا مورب پشت سر هم قرار دهد. اين بازي در مدت كوتاهي كه ابداع شده نظر بسياري از مردم دنيا را بهخود جلب كرده و اكنون رقابتهاي جهاني نيز دارد! پنتابال بهترين بازي فكري در سالهای اخیر شده است سودوكو؛ اختراع ژاپنيهاي باهوش سودوكو مخفف يك واژه ژاپني يعني سوجي وا دوكوشين ني كاگيرو به معني «ارقام بايد تنها باشند» است. اين بازي ريشهاي ژاپني دارد ولي تقريبا 30 سال است كه مردم ملتهاي ديگر جهان هم با آن آشنا شدهاند و در حال حاضر يكي از محبوبترين بازيهاي فكري سراسر دنياست. هرچند سودوكوي اصلي يك جدول 9 در 9 است ولي انواع سادهتر آن هم كه با جداول كوچكتر هستند وجود دارد و شما ميتوانيد براي كودكان دبستاني خود از آنها استفاده كنيد. ماز؛ راهت را پيدا كن مازها يكي از بهترين ابزارها براي تقويت قوه جهتيابي و تجسم فضايي كودكان هستند. البته براي هر سني ماز خاصي وجود دارد و بعضي از مازها حتي براي بزرگسالان هم گيجكنندهاند. پس بهتر است حواستان موقع بازي به اين نكته باشد. منبع : مجله سیب سبز گردآوری شده توسط گروه مشاوره ایران دبستان
مشاهده بیشتر


بگذارید بچه ها یه کم استرس هم داشته باشند!
اگر فرزندتان با چهره ای در هم از مدرسه به خانه بیاید و بگوید که این بار هم امتحانش را خراب کرده، چه برخوردی با او می کنید؟ شما هم از آن دسته از پدر و مادرهایی هستید که توپ را همیشه توی زمین فرزندشان می اندازند و او را مسئول اصلی شکست خوردن هایش می دانند؟ اگر این طور است باید تغییر جدی ای در فکر و رفتارهایتان ایجاد کنید. همیشه سر به هوایی او نیست که او را از موفقیت دور می کند. گاهی اشتباهاتی که خودتان در روزهای پراسترس امتحان انجام می دهید، می تواند همه رشته هایش را پنبه کند و با شکست های پی در پی، اعتماد او به خودش را از بین ببرد. حالا که چیزی تا پایان ترم باقی نمانده، نکته هایی را که در ادامه آورده ایم، رعایت کنید و به او برای گرفتن نتیجه بهتر کمک کنید. مشکلات خودتان را روش دوشش نریزید مراقب باشید ضعف ها و مشکلات شما، به آینده فرزندتان آسیب نزند. والدین مضطرب همیشه در حال انتقال دادن اضطراب خود به بچه هایشان و سردرگم تر کردن کلافی که به دست و پای کودکشان پیچیده، هستند و والدین افسرده هم با پایین آوردن اعتماد به نفس فرزندشان منفی بافی به او ضربه می زنند. سعی کنید به عنوان فردی که از بیرون به رابطه شما و فرزندتان نگاه می کند، ماجرا را ببینید. چقدر به خاطر تشویش و بدحالی خودتان به او فشار می آورید؟ فرزند شما چقدر درگیر مشکلات شما شده است؟ از همین امروز برای پایان دادن به این درگیری ها تلاش کنید. همه خانواده را بازی دهید برای یک هفته هم که شده، باید همه شما با دل و جان درگیر امتحانات شوید. برای این کار، باید برنامه امتحانی فرزندتان را بدانید و قبل از اینکه هر یک از عناوین درسی خود را امتحان دهد، با او بازی های کوتاه 15 دقیقه ای را در مورد محتوای آن درس انجام دهید. مثلا می توانید روی چند دستمال سفره، سوال های مهم یک درس را یادداشت کنید و پشت میز صبحانه یک مسابقه کوچک برگزار کنید. یکی از اعضای خانواده می تواند مسئولیت پرسیدن سوال ها را بر عهده بگیرد؛ یکی جواب ها را در اختیار داشته باشد و دانش آموز کوچک شما هم عضو تیم دیگری باشد که در این مسابقه شرکت می کند. اگر پاسخ سوال را درست بدهد، یک امتیاز به او بدهید و اگر اشتباه پاسخ داد، به کسی که برگه جواب ها در دستش است، یک امتیاز بدهید. برای این مسابقه، جایزه ای کوچک اما خوشایندی در نظر بگیرید و اگر امتیازهای دانش آموز کوچولو از رقیبش بیشتر شد، این جایزه را به او بدهید. این مسابقه ها را به شیوه های مختلف و در زمان های متفاوت می توانید برگزار کنید و با کمکشان درس خواندن را به فعالیتی دوست داشتنی تبدیل کنید. استرس را به صفر نرسانید برای اینکه فرزندتان نمره بهتری در امتحانش بگیرد، حذف کردن همه عوامل استرس زا بهترین راه نیست. درست است که والدین کنترل گر با مدام سرک کشیدن به اتاق فرزندشان و تذکر دادن به او، استرس فراوانی را به کودشان تزریق می کنند اما والدین سهل انگاری که همه چیز را به عهده کودک می گذارند هم خدمتی به او نمی کنند. یادتان نرود که استرس گاهی می تواند مثل یک نیروی محرک به او برای رسیدن به هدفش کمک کند. البته نباید این آش را بیش از اندازه شور کنید و فشار روانی غیرقابل تحملی به او وارد کنید، اما اینکه از او بخواهید سر برنامه ای که مشخص کرده، بماند و با بازیگوشی از برنامه ای که خودش ریخته سرپیچی نکند، استرس زیادی را به فرزندتان تحمیل نخواهد کرد. از شکست غول نسازید گفتیم که کمی استر برای فعال تر شدن فرزندتان بد نیست اما مراقب باشید با کمال گرایی و انتظارات بی جا، همه وجود فرزندتان را غرق اضطراب آسیب زننده نکنید. هیچ وقت فرزندتان را با کودکان دیگر مقایسه نکنید و او را نه با نمره ای که می گیرد، بلکه با تلاشی که می کند، قضاوت کنید. اجازه ندهید نگرانی فرزندتان در مورد نمره ای که بعد از همه زحماتش قرار است مایه قضاوت شدنش باشد، او را از رسیدن به اهدافش بازبدارد. با او حرف بزنید نگذارید فرزندتان بار نگرانی هایش را تنها به دوش بکشد. در این روزهای پایانی سال، هر روز سری به اتاقش بزنید وقتی دو نفرتان تنها هستید، در مورد احساسات و نیازهایتان با هم گپ بزنید. پیاده روی های عصرگاهی در پارک نزدیک خانه تان هم می تواند پیشنهاد خوبی باشد. با استفاده از این فرصت یک ساعته هم خستگی ذهنی فرزندتان را از بین می برید و هم از حال و هوایش باخبر می شوید؛ اما مراقب باشید که این گپ زدن ها شکل سرزنش کردن و نصیحت کردن به خود نگیرد و به ویژه در ساعات قبل از امتحان یا قبل از خواب او، خیال نصیحت و تنبیه کردنش را از سرتان بیرون کنید. ساعت خوابش را تغییر ندهید خواب کافی نه تنها آرامش را بیشتر می کند بلکه توانایی مغز برای بازیابی اطلاعات و یادگیری داده های جدید را بالا می برد. پس در روزهای امتحان یک قانون مهم را در خانه تصویب کنید. قانونی که خوابیدن در یک ساعت معین- که ممکن است یکی، دو ساعت بعد از ساعت همیشگی باشد- و البته ممنوعیت استفاده از تلفن همراه و تبلت از یک ساعت قبل از خواب جزو آن است. محققان می گویند بازی با گوشی و تبلت و کار کردن با لپ تاپ در ساعات پایانی شب باعث بی خوابی می شود. پس نگذارید عامل دیگری با استرس شب های امتحان همراه شود و فرزندتان را از خواب آرام و به اندازه ای که می تواند ذهنش را برای فردا آماده کند، محروم کند. گذشته از این، نگذارید چرت میان روزی فرزندتان از یک ساعت طولانی تر شود، چرا که محققان می گویند بین 20 تا 40 دقیقه خواب نیمروزی می تواند انرژی زیادی را به فرد تزریق کند اما خواب طولانی میان روزی کمکی به او نمی کند. راه فرار را باقی بگذارید در روزهای امتحان او را از همه تفریحاتش محروم نکنید. اجازه دهید که یکی از فعالیت هایی را که به او انرژی و نشاط می دهد، حتی در این روزها هم انجام دهد. اگر گوش کردن به موسیقی یا نواختن ساز حالش را خوب می کند، از او بخواهید که در این روزها هم چند دقیقه ای به این کارها بپردازد و اگر اهل ورزش کردن است، تمرین های ورزشی اش را یک دفعه کنسل نکنید. زندگی که جز درس خواندن هیچ چیز دیگری در آن نباشد، حتی برای یک هفته هم قابل تحمل نیست و شما می توانید با برنامه ریزی درست و تعیین زمان مناسب انجام هر کار، فرزندتان را از چنین زندگی خلاص کنید. مراقب خورد و خوراکش باشید فقط تقویت کردن فرزندتان با خوراکی های پرکالری نمی تواند به موفقیتش در این روزها کمک کند. برای اینکه کودکتان در فصل امتحان ها شرایط جسمی و روانی بهتری داشته باشد، باید مراقب خورکی ها و هله هوله هایی که می خورد، باشید. مواد غذایی ناسالم مثل سوسیس و کالباس و خوراکی های حاوی نگه دارنده های شیمیایی، اضطراب را بیشتر می کنند و با تحریک پذیر و بدخلق کردنش، آرامش را در این روزهای سخت از او می گیرند. گذشته از این، یادتان نرود که استرس امتحان ها و ساعت ها روی صندلی نشستن برای درس خواندن، ممکن است او را دچار یبوست کند. پس به رژیم غذایی اش سبزیجات برگ سبزی را که سرشار از فیبر هستند، اضافه کنید و قبل از ایجاد شدن این مشکل، با آن مبارزه کنید. خانه را مرتب کنید آشفتگی بصری، می تواند آرامشش را از بین ببرد و بی آنکه چیزی بگوید، تمرکز کردن را برایش سخت کند. سعی کنید در این روزها بیشتر از هر زمانی به نظم و تمیزی خانه تان توجه کنید. شاید فرزندتان در ظاهر اعتراضی نکند اما زندگی کردن در خانه آشفته، می تواند رسیدن به هدفش را برای او سخت کند. ذهنش را آرام کنید به فرزندتان تکنیک های تن آرامی را آموزش دهید. از او بخواهید 10-15دقیقه در حالی که یک موسیقی آرام را پخش کرده، روی زمین اتاقش دراز بکشد و به هیچ چیز فکر نکند. به او یاد دهید که در این زمان خودش را در مکانی آرامش بخش و رویایی تصور کند و با تمام شدن موسیقی از جایش بلند شود. همین 10 دقیقه آرامش جسمی و روانی داشتن، می تواند انرژی را برای دوباره درس خواندن یا حاضر شدن در جلسه امتحان بیشتر کند. تغییرها را برای بعد بگذارید اگر قصد دارید دکوراسیون خانه تان را عوض کنید، به خانه دیگری بروید یا تغییری در وسایلتان ایجاد کنید، این کار را به هفته های بعد از امتحانات موکول کنید. تغییرات به ظاهر کوچک و بی اهمیتی که در این روزها در خانه تان ایجاد می کنید، تمرکز فرزندتان را از بین می برند و نمی گذارند با همه وجودش درگیر درس. امتحاناتش شود. شکست ها را تحلیل کنید به جای اینکه شکست را به چماقی برای همیشه تهدید کردنش تبدیل کنید، با تحلیل دلایل شکست، به او برای موفق شدن در آینده کمک کنید. بدون نگاه سرزنش بار و لحن قضاوت گرانه، در مکانی دوست داشتنی مثل پارک یا کافه مورد علاقه اش، با هم در مورد آنچه اتفاق افتاده، صحبت کنید. به فرزندتان بگویید که در هر شرایطی از او حمایت می کنید و این گفت و گو تنها برای بررسی آنچه اتفاق افتاده و درس گرفتن از آن انجام می شود. منبع:ماهنامه همشهری تندرستی / برترین ها
مشاهده بیشتر


بازی هایی برای افزایش توجه و تمرکز کودکان
اگر کودک شما هم شلوغ و البته کمی حواس پرت است ممکن است در این روزهای طولانی تابستان کلافه تان کند. در این مطلب به شما میگوییم چطور هم کودک را سرگرم کنید و هم به او در افزایش توجه و تمرکز کمک کنید. بازی [… می گوید] روش انجام کار: این یک بازی جالب برای کودکان است. این بازی می تواند با یک یا چند بچه صورت بگیرد. این بازی با گفتن ((… می گوید)) شروع می شود. مثلا،((حسن می گوید:دماغت را لمس کن، چشمهایت را نشان بده و …)) و کودک باید آنچه را به او گفته اید انجام دهد.این بازی را چند بار با حرکات آسان انجام دهید.این بار اجازه دهید تا کودک رهبر شود و به جای اسمی که در بازی گفته شده، از اسم خودش استفاده کند. بازی را ادامه دهید تا به چند حرکت برسید، مثلا، ((… می گوید، دماغت را لمس کن، دور خودت بگرد و سرت را نشان بده …)). بازی [کی قایم شده؟] وسایل مورد نیاز: تصاویری از حیوانات یا دیگر چیزهای مورد علاقه ی کودک مقوا قیچی و چسب ماژیک روش انجام کار: تصاویر حیوانات یا چیزهای دیگری را که کودک دوست دارد بزیده و آنهارا روی مقوا بچسبانید. در کارت های دیگر، نام تصاویر را با ماژیک بنویسید. مثل سگ، سیب، خانه، اردک و … هدف گذاشتن کارت حاوی نام تصاویر بر روی تصویر صحیح است. وقتی کودک شما در حال مشاهده است، کارت ها را به پشت روی میز بگذارید و بپرسید چه چیزی پشت این کارت قایم شده؟ کودک باید با برداشتن کارت های حاوی اسامی، حدس بزند که آن تصویر ، چیست. بازی [صداهای زنده] وسایل مورد نیاز: وسایل نرم (عروسک های نرم، بالش، دمپایی، و …) وسایل تو خالی (قوطی کنسرو، شانه تخم مرغ، بطری های پلاستیکی، قوری، کوزه، و …) وسایل محکم (سنگ، کتاب، آجر، و …) روش انجام کار: اشیای مختلف صداهای مختلفی دارند. با استفاده از انگشتان دست و وسایل مختلف، صدا ایجاد کنید. برای کودک توضیح دهید که صداهای ملایم و آرام بسیار دلنشین تر از صداهای تند و بلند هستند. و این که اوقات آرام و بی سر و صدا مانند زمان های پر سر و صدا، لذت بخش هستند. چندین بار تمرین کنید. چشم هایتان را ببندید و به یک صدای خیالی گوش دهید. در مورد این که این صداها چگونه اند صحبت کنید: ملایم، بلند، آهسته یا تند؟ بازی [حرکت در برابر آینه] روش انجام کار: روبروی آینه بایستید یا بنشینید. می توانید تصور کنید که در تلویزیون هستید. اول با حرکت های صورت و سر شروع کنید. چشم ها، بینی، مژه ها و سپس گردن و شانه های خود را حرکت دهید. این حرکات را با سایر اعضای بدن نیز ادامه دهید. تماشا کنید که دوتایی چگونه در آیینه به نظر می رسید. بازی [چه چیزی برداشته شده است؟] وسایل مورد نیاز: ۶ وسیله ی متفاوت میز ۶ وسیله ی مشابه روش انجام کار: ۶ وسیله ی متفاوت (مثل اسباب بازی، کتاب، چنگال، تکه ای لباس، یک تکه نان و یک سکه) راروی میز قرار دهید. هنگامی که کودک پشت به میز ایستاده باشد، یکی از وسایل را بردارید، و بپرسید که کدام یک برداشته شده است؟این کار را ادامه دهید تا همه ی وسایل از روی میز برداشته شوند. سعی کنید بازی را با اشیای مشابه مثل ۶ اسباب بازی، ۶ کتاب مختلف، ۶ مهره یا قاشق و چنگال تکرار کنید. بازی [چه چیزی تغییر کرده است؟] روش انجام کار: از کودک خود بخواهید شما را به دقت نگاه کند (مثلا توجه به زیور آلات شما، جوراب ها، کفشها و …) و سعی کند ظاهر شما را به خاطر بسپارد. حالا شما اتاق را ترک کنید و در ظاهر خود تغییراتی بدهید که قابل رویت باشد ( به عنوان مثال، آستین خود را بالا بزنید، گوشواره ی خود را در آورید، ساعت خود را به مچ دست مخالف ببندید، و از این قبیل). هنگامی که به اتاق بر می گردید کودکتان باید سعی کند آنچه را که در ظاهر شما تغییر کرده تشخیص بدهد و اگر موفق به انجام این کار شد، نفر بعدی، خود او خواهد بود که باید ظاهر خود را تغییر دهد. می توانید این بازی را به صورت گروهی انجام دهید. بازی [مو به مو اجرا کن] این بازی برای کودکانی که دنبال کردن دستورالعمل های یک یا چند مرحله ای، برایشان دشوار است مفید می باشد. روش انجام کار: بین خودتان و کودک قرعه کشی کنید، فردی که قرعه به نام او شد باید به فرد مقابل چند دستورالعمل یک مرحله ای بده:((۱٫ دور خودت بچرخ، ۲٫ پروانه بزن، ۳٫ شنا(نرمش) برو)). آنگاه فرد مقابل باید ضمن گوش دادن به دستورالعمل ها، آنها را به خاطر بسپارد و سعی کند به درستی از آنها پیروی کند. می توانید از امتیاز دهی استفاده کنید مثلا یک امتیاز برای بیان واضح دستور العمل، دو امتیاز برای پیروی درست و به ترتیب دستورالعمل های داده شده. و در انتهای بازی شخصی که امتیاز بیشتری کسب کرد صاحب جایزه شود. منبع: کودک فردا
مشاهده بیشتر


نکات اساسي پيش از ورود به دبستان
روزهاي اول ورود به دبستان از لحاظ رواني اهميت فوقالعادهاي دارد. اگر اولين برخورد کودک با مدرسه خوب و صحيح انجام گيرد موجبات ذوق و شوق او را فراهم ميکند و اگر بد انجام شود ميتواند منشأ تنفر از دبستان و تحصيل، اضطراب، ترس و امثال آن شود. وقتي که کودک براي اولين بار از محيط خانواده به دبستان سپرده ميشود محيط دبستان را بسيار متفاوت از محيط خانه ميبيند به خصوص کودکاني که پيش از اين به پيشدبستاني نرفته و دوره آمادگي را نديدهاند... اگر مقدمات رفتن به دبستان پيش از رفتن به دبستان خوب فراهم شده باشد، رفتن به مدرسه موفقيتآميز خواهد بود. خوب است والدين پيش از فرستادن فرزندشان به مدرسه و آغاز تعليم و تربيت رسمي حداقل نکات زير را در نظر داشته باشند: کافي بودن استراحت و خواب: برنامه خواب فرزندتان را طوري تنظيم کنيد تا به موقع و به اندازه کافي بخوابد، هشت تا 10 ساعت خواب براي دانشآموزان کلاس اول ابتدايي توصيه ميشود. تغذيه: مصرف غذا در وعدههاي مشخص براي رشد و نمو کودکان حايز اهميت است اين وعدهها شامل سه وعده اصلي (صبحانه، ناهار و شام) و دو يا سه ميانوعده است. دانشآموزي که صبحانه کافي و مناسب نخورده باشد و در مدرسه از تنقلات کمارزش غذايي مانند چيپس، پفک و ... استفاده کند اشتهاي خوردن غذاي سالم را از دست ميدهد و در نتيجه در رشد آموزشي و تربيتي با مشکل مواجه ميشود. لباس و پوشش: شيوه پوشيدن لباس، بستن بند کفش و دکمه و زيپ را به او بياموزيد. استفاده از لباسهاي گرم در فصل زمستان و لباسهاي نخي با رنگهاي روشن را در فصل تابستان به او توصيه و تاکيد نماييد. کيف مدرسه: يکي از علتهاي کمردرد، استفاده از کولهپشتي نامناسب است که موجب ميشود بسياري از دانشآموزان از کمردرد رنج ببرند. اگر کولهپشتي سنگين باشد سر و تنه را به جلو خم ميکند و روي عضلات پشت و کمر فشار ميآورد و موجب درد در ناحيه کمر ميشود. کولهپشتي مناسب بايد داراي دو بند پهن باشد که از روي شانهها عبور کند. پهناي کوله نبايد از پهناي بدن بيشتر باشد. استفاده از کولهپشتيهايي با بند کمري و يا سينهاي براي توزيع وزن کوله در بدن مناسبتر است. سرويس مدرسه: اگر فرزندتان با سرويس به مدرسه ميرود به موقع در محلي که سوار ميشود آماده باشيد و به او بياموزيد که از شوخي و سر و صدا در داخل سرويس خودداري کند و هنگام سوار و پياده شدن عجله نکند. نکات بهداشتي: به فرزند خود بياموزيد که براي پيشگيري از بيماريهاي مسري از وسايل شخصي (ليوان، دستمال، مسواک، شانه) خود استفاده کند. * به او يادآوري کنيد که پيش از غذا و پس از توالت دستهايش را با آب و صابون بشويد. * کودکان خود را عادت دهيد که هرگز از فروشندگان دورهگرد مواد خوراکي نخرند. * براي صرف غذاي ميان روز فرزند خود بهتر است از ميوههاي فصل و يا مواد غذايي که در منزل تهيه شده استفاده کنيد. * دندانهاي شيري در رويش و زيبايي دندانهاي دايمي نقش به سزايي دارند، از اين رو به فرزند خود بياموزيد حتما پس از هر وعده غذايي دندانهاي خود را مسواک کنند. * درصورتي که فرزند شما بيمار شد از فرستادن او به مدرسه خودداري کنيد، در ضمن غيبت او را به مدرسه اطلاع داده و پس از بهبود وي را به همراه گواهي پزشک معالج به مدرسه ببريد. * در صورت بروز هر گونه مشکل جسمي و رواني براي فرزندتان حتما با مربي بهداشت مدرسه مشورت کنيد. * بهتر است در دبستان فضاي مناسبي براي دانشآموزان کلاس اول فراهم شود تا اين دانشآموزان خردسال و جديد به هنگام تفريح از احتمال صدمات به وسيله ديگر دانشآموزان مصون باشند. در هر صورت مربيان و معلمان بايد در تمام طول سال تحصيلي از دانشآموزان کلاسهاي اول مراقبت بيشتري داشته باشند تا اين عزيزان با راحتي کامل بتوانند خود را با محيط آموزشي تطبيق دهند و با دبستان، معلمان و ديگر دانشآموزان انس بگيرند.
مشاهده بیشتر


فواید بوسیدن کودکان
همه پدرومادرها عاشق فرزندانشان هستند. آنها در محبت کردن و نوازش کودکشان کوتاهی نمیکنند و بیشتر به خاطر دل خودشان است که به بوسیدن و در آغوش گرفتن فرزندشان از نوزادی علاقهمندند. اما این نوازشها، بوسهها و محبتها چه تاثیری در رشد و پرورش کودک دارند؟ از دکتر ورشایگان در مورد این تاثیرات میپرسیم و او هم توضیحاتی میدهد که میتوانید در قالب سوال و جواب بخوانید؛ 1. چند نوع نوازش داریم؟ نوازش انواع مختلفی دارد که سه دسته از عمدهترین آنها شامل: 1. نوازشهای کلامی مانند ابراز محبت و تشویق و تحسین کودک 2. نوازشهای لمسی مانند بوسیدن، در آغوش گرفتن و لمس کردن کودک 3. نوازشهایی از طریق زبان بدن مانند نگاههای محبتآمیز میشود. 2. هر کودک چه مقدار به نوازش پدر و مادر خود احتیاج دارد؟ نوازش و محبت از لحاظ عاطفی روح و روان هر انسانی را میتواند به شدت تحت تاثیر خودش قرار دهد. وقتی صحبت از کودکان به میان میآید این تاثیر بسیار برجستهتر میشود چون رشد عاطفی و هوش هیجانی کودک را میتواند ارتقا دهد. اما در این مورد نمیتوان معیار عددی داد که هر کودک نیاز دارد روزانه x مرتبه بوسیده شود یا در آغوش گرفته شود. معیارهای مربوط به عواطف و رشد روانی افراد معیارهایی نسبی هستند که در افراد و شرایط مختلف متفاوت هستند و بیشتر مواقع افراط یا کمبود آنها قابل تشخیص است و شما به صورت غریزی میتوانید آن را بسنجید. 3. نوازش روی سلامت جسمی کودکان چه تاثیری میگذارد؟ طبق تحقیقات صورت گرفته مشخص شده است تاثیر نوازش علاوه بر روح و روان بر روی جسم کودک نیز قابل ملاحظه است. اهمیت این مساله تا جایی است که مواردی وجود دارد از کسانی که در کودکی نوازش دریافت نکردهاند و در بزرگسالی دچار خشکی در ناحیه نخاع شدهاند. تحقیق دیگری نیز در مورد کودکان بیسرپرست انجام شده که در آن دو گروه از نوزادان مورد مطالعه قرار گرفتهاند؛ نوزادانی که بغل گرفته میشدند و حرفهای محبتآمیز میشنیدند از لحاظ تغذیه و رشد شرایطی به مراتب بهتر داشتند در مقایسه با گروه دیگری از نوزادان که موقع شیر خوردن پرستارانشان، شیشه شیر را به دست خود نوزاد میدادند و با آنها حرف نمیزدند. این دسته از کودکان آسیب پذیری بیشتری داشتند و حتی از نظر جسمی دچار مشکل میشدند. یعنی سیستم ایمنی آنها در مقابل بیماریها ضعیفتر بود. تاثیر نوازش علاوه بر روح و روان بر روی جسم کودک نیز قابل ملاحظه است 4. پدر و مادرها چگونه میتوانند به وسیله نوازش در رشد هوش هیجانی کودک موثر باشند؟ بسیاری از افراد در ارتباط عاطفی ضعیف هستند نمیتوانند ابراز احساسات کنند و عواطف خود را به زبان آورد. برای اینکه بچهها از نظر رشد هیجانی و عاطفی بتوانند بهتر رشد کنند، توجه بیشتر والدین به آنها مورد نیاز است. خیلی از پدر و مادرها اسباب بازی را جلوی بچهشان میگذارند و فکر میکنند همین که کودک با اسباببازیاش سرگرم باشد، برایش کافی است. اما اگر شما موقع بازی کودک همراهش باشید و وقتی که او با اسباببازی چیزی میسازد یا حرکت خلاقانهای انجام میدهد همان موقع او را با تشویق کلامی یا بوسه و بغل حمایت کنید، روی رشد هوش فرزند شما بسیار تاثیرگذار است. 5. کودکانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، چه ویژگیهایی دارند؟ هوش هیجانی کمتر به صورت موروثی منتقل میشود و بیشتر اکتسابی است. یعنی بچهها تحت تاثیر رفتار والدین، محیط اطراف، ارتباط با همسالان و... این مهارتها را کسب میکنند. یکی از محیطهایی که میتوان تفاوت کودکان را در میزان هوش هیجانی مشاهده کرد محیط مدرسه است که در آن بعضی از کودکان بسیار عاطفی و حمایت کننده هستند و نسبت به دوستانشان محبت ابراز میکنند و احساس همدلی با دیگر کودکان دارند و در تشخیص غم و ناراحتی دیگران نیز مهارت دارد. اما در مقابل برخی از کودکان دچار ضعف ابراز احساسات یا تشخیص حالات مختلف عاطفی دیگران هستند. منبع: ninisite.com
مشاهده بیشتر


تأثیر بازی کردن بر شخصیت کودکان
معمولا پدر و مادرها علاوه بر لذت بردن از صحنه بازی کردن فرزندانشان، به آن به عنوان زنگ تفریحی برای خودشان هم نگاه میکنند تا بتوانند کمی از شیطنت بچهها آسوده شوند و استراحت کنند. اما شاید گاهی آنها یادشان برود که همین بازیها هستند که نقش بزرگی در پرورش شخصیت کودک دارند. به همین دلیل ما در چند نکته تأثیر بازی کردن را بر سلامت روحی و شخصیت کودک برایتان آوردهایم. گاهی بزرگترها در میان اتفاقات روزمره زندگی یادشان میرود که باید با کودکشان با توجه به سنش رفتار کنند و ناخودآگاه از او توقع درک بیشتری دارند. اما باید یادتان باشد که برای کودکان فلسفه نگویید و برایشان از قانون و ادب و آیین حرف نزنید. آنها را رها کنید تا کودکی کنند! کودکی کردن، همان خندههای بلندی است که گاه کشیده و گاه بریده بریده از او در میآید. کودکی کردن، همان گریه های بی بهانه و با بهانههای کوچک است. کودکی کردن، در آوردن صداهای بلند نامفهوم و پیچیدن در کنج کنج خانه و بازیهای یکسره و ناتمام است. کودک را رها کنید تا بازی کند؛ چه تنها، چه با برادر و خواهر خود. همچنین او را رها کنید تا بازی کند با فرزندان فامیل و آشنایان، با فرزندان دوستانتان و یا با همسالان بیگانه. شما اگر در پی نیازهای او مانند خانه و زندگی هستید او نیز به صورت غریزی در پی نیازهای خویش است. بدینگونه بازی کردن میتواند اینطور بر شخصیت کودک تأثیرگذار باشد: 1- وقتی کودک در پی نیازهای غریزی خود رها میشود، ساز و کارهای درونی و بیرونی او همه فعال میشوند، آرامش درونی مییابد، تمرکز میکند، فکرش را به کار میاندازد و خلاقیتش را بروز میدهد. 2- آرامش کودک از او شخصیتی سالم و خوشبین و آیندهنگر میسازد. 3- وقتی تمرکز میکند، قدرت برنامهریزی و سیاستگذاری را تمرین میکند. کودکانی که تمرکز را بیاموزند در بزرگی مدیرانی بزرگ و موفق خواهند شد. 4- وقتی میاندیشد به راهکارهای بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت دست مییابد. 5- هر گاه کودک در تنهایی خود بازی کند، خود به خود بر زمان و کار و امکاناتش مدیریت میکند و چون به تکرار گرفتار میشود و از تکرار خسته میشود، میکوشد راههای دیگری برای بازی بجوید. 6- هرگاه با دیگران بازی کند از روابط خانوادگی تا اجتماعی همه را میآزماید، ولی گاهی مادران محافظه کار، به دلیل حساسیت های بی مورد جلوی این تجربههای گران سنگ را میگیرند. میتوان به جای آزادی بازی، او را با چیزهایی دیگر مشغول کرد؛ چون کودک است و ذهنش زود مشغول میشود؛ در این صورت همان اندازه از رشد و جلوگیری کردهایم اگر چه رشد کوچکی در زمینههای دیگر به او داده باشیم. بازی ها باید با سلامتی کودکانمان در ارتباط باشند.این بازی ها بهتر است باعث تحرک کودکانمان نیز بشود. از جمله این ها میتوان به:قایم موشک، دوچرخه سواری، خانه سازی یا حتی وانمود کردن به تیر اندازی و غیره اشاره کرد. این بازی ها باعث میشود تا کودکان خلاقیت بیشتریی به خرج دهند و با تحرکی که دارند سلامت بدن خود را نیز تامین می کنند. طبق سال ها تحقیق توسط محققان،آنها به این نتیجه رسیده اند که بازی ها می توانند یکی ازمهمترین عوامل برای رشد ذهنی و جسمی کودکان باشند. وانمود به بازی: کودک شما می تواند به طور فرضی با دشمنان تخیلی بجنگد یا با عروسک های خود بازی کند. در این نوع بازی این مهم است که فرزند شما در حال استفاده از قوه تخیل اش می باشد و همین باعث میشود تا بتواند این قوه را به مرور زمان پرورش دهد. در هنگام انجام این بازی ها کودکان از چند بخش مغز مانند: تفکر، حرکت، تخیل، احساس و غیره به طور همزمان کمک میگیرند.محققان به این نتیجه رسیده اند که بچه هایی که این نوع بازی ها را زیاد انجام میدهند، ذهنشان برای گرفتن تصمیم های پیچیده بهتر عمل میکند. خانه سازی: خانه سازی قدرت ریاضی را افزایش میدهد؟ این جمله شاید به طور کلی درست نباشد اما باید بگوییم که طبق گزارشات دانشمندان، گروهی از آن ها تعدادی از کودکان را از سنین کودکی زیر نظر داشته و متوجه شدند که کودکانی که در بچگی به این بازی مشغول بوده اند در سنین بالا مسائل ریاضی را بهتر انجام می دادند. همچنین این کودکان بهتر از دیگران می توانند از پس مشکلات برآیند. بازی های تخته ای: این بازی ها میتوانند بسیار به کودکان شما کمک کند. از این بازی ها میتوان به مارو پله،منچ یا هربازی تخته ای دیگر اشاره کرد. این بازی ها میتوانند به فرزند شما مباحث پایه ای ریاضی مانند شمارش را یاد بدهند همچنین میزان قدرت تصمیم گیری و رعایت نوبت و غیره را نیز افزایش دهند. بازی های زنگ تفریح: متاسفانه بسیاری از مدارس بدون توجه به فواید زنگ تفریح، این زمان استراحت بچه ها را کوتاه کردند و به ساعات درسی اضافه نموده اند. باید توجه کنیم که در این زمان ها معمولا بچه ها کارهای گروهی را یاد میگیرند و همچنین برای انجام بازی های جدید دست به کارهای خلاقانه میزنند. اما اگر بعد از زمانی طولانی به بچه ها استراحت دهیم آن ها توان انجام کاری را ندارند به این علت که ذهن آن ها خسته است. بازی خارج از خانه: تلویزیون و کامپیوتر و وسایلی از این قبیل کودکان را در خانه نگه میدارد، اما باید آگاه باشیم که بسیاری از فرصت های آموزشی در خارج از خانه وجود دارد. اجازه بدهید تا فرزندانتان در خارج از خانه به بازی بپردازند. این کار باعث افزایش سطح فرهنگی آن ها میشود و همچنین باعث میشود تا در شرایط سخت به ذهن خود فشار آورند تا بتوانند یک تصمیم درست بگیرند. منابع : ninisite.com mashreghnews.ir
مشاهده بیشتر


وقتی کودک کابوس میبیند چگونه برخورد کنیم؟
مهم نیست که در چه سنی بچه ها شروع به خواب دیدن کنند اما حتی کودکان نوپا هم ممکن است درمورد خوابی که شب قبل دیدهاند حرف بزنند—خوابهای خوب و خوابهای بد. بااینکه تقریباً همه بچهها هرازگاه خواب های بد و ترسناک میبینند که ناراحتشان میکند اما خوابهای بد یا کابوس در سالهای قبل از مدرسه که ترس از تاریکی بین کودکان بسیار متداول است، بیشتر اتفاق میافتد. اما کودکان بزرگتر (و حتی افراد بزرگسال) هم هرازگاهی کابوس میبینند. کابوس به طور کامل قابل پیشگیری نیست اما والدین میتوانند زمینه را برای یک استراحت آرام شبانه برای فرزندشان آماده کنند. به این ترتیب، وقتی کودک خواب بد میبیند، کمی اطمینان دهی و آرامش دادن پدر و مادر میتواند آرامش ذهن را به کودک برگرداند. کمک به کودکان برای غلبه بر این ترسهای کودکی به آنها این امکان را میدهد بر چیزهایی که به نظرشان ترسناک میرسد، پیروز شوند. کابوسها در چه سنی بروز مییابند؟ کابوس و ترسهای شبانه ممکن است در هر سنی به وجود آیند اما کودکان پیشدبستانی معمولا در تمییز دادن واقعیت و تخیل دچار مشکل میشوند. از این رو، از هیولای زیر تخت یا مردی که درون گنجه کمین کرده، میترسند. اما وقتی کودک وارد مدرسه ابتدایی میشود، نگرانیها و ترسهای شبانه او بیشتر براساس رویدادهای واقعی ازجمله ترس از توفان، آسیبدیدگی یا آتشسوزی شکل میگیرند. چه زمان کابوس اتفاق میافتد؟ کابوس هم مثل همه خوابها درطول مرحلهای از خواب اتفاق میافتد که مغز بسیار فعال بوده و تجربیات و اطلاعات جدید برای یادگیری و حافظه استفاده میکند. تصاویر واضحی که مغز پردازش میکند، به اندازه احساساتی که میتوانند ایجاد کنند، واقعی به نظر میرسند. این بخش از خواب بخش حرکت سریع چشم یا مرحله REM نامیده میشود چراکه در این زمان چشمها در زیر پلک به سرعت حرکت میکنند. کابوسها معمولاً در نیمه دوم خواب شبانه که فواصل REM طولانیتر است اتفاق میافتند. وقتی کودکان بخاطر دیدن کابوس از خواب بیدار میشوند، تصاویری که مشاهده کردهاند هنوز کاملاً تازه هستند و واقعی به نظر میرسند. بنابراین طبیعی است که بترسند و ناراحت باشند و از والدینشان آرامش بخواهند. کودکان در سنین پیش دبستانی درک میکنند که کابوس فقط یک خواب بد است و اتفاقی که در خواب افتاده است واقعی نیست و به آنها آسیبی نمیرساند. اما دانستن این مسئله باعث نمیشود که دیگر از کابوسهای خود نترسند. حتی کودکان بزرگتر هم وقتی بخاطر یک کابوس از خواب میپرند به اطمینان بخشی و آرامش شما نیاز دارند. والدین در هنگام کابوس دیدن کودک چه کنند؟ تشویق کودکان به دیدن خوابهای خوب و شیرین والدین نمیتوانند از کابوس دیدن فرزندانشان جلوگیری کنند اما میتوانند به آنها کمک کنند شبها خوب و آرام بخوابند و تشویقشان کنند که شب خوابهای شیرین ببینند. برای اینکه به کودکان کمک کنید وقتی زمان خوابیدن رسیده بخوابند و استراحت کنند و زمان خواب برایشان زمان آرامش و امنیت باشد، اطمینان یابید که کودکتان: • زمان مشخصی برای خوابیدن و بیدار شدن داشته باشد. • برنامه خوابی داشته باشد که وقتی میخوابند، به آنها احساس امنیت و آرامش دهد. این میتواند حمام گرفتن قبل از خواب، کتاب خواندن یا یک گپ کوتاه درمورد اتفاقات آن روز با پدر یا مادر باشد. • تختخوابی گرم و نرم داشته و محل خوابش هم آرام و مطمئن باشد. وجود یک اسباببازی مورد علاقه و یک نور کم میتواند به آرامتر خوابیدن او کمک کند. • قبل از خواب فیلمهای ترسناک نبیند یا داستانهای ترسناک نخواند، مخصوصاً اگر قبلاً هم دچار کابوس شده باشد. • بداند که کابوسها واقعی نیستند، فقط خواب و رویا هستند و نمیتوانند آزاری به آنها برسانند. برای پیشگیری ازکابوس دیدن کودک چه کنیم؟ * از کودک بخواهید درمورد نگرانیهایش با شما صحبت کند. ترس او را دستکم نگیرید و بدانید که اگرچه ممکن است از نظر شما غیرمنطقی باشد اما نگرانیهای کودک در ذهنش کاملا واقعی است. آنچه کودک نگران آن است یا از آن میترسد همیشه با منطق بزرگسالان همخوانی ندارند اما به هرحال وجود دارد و نمیتوان با دلیل و منطق خودتان آن را از بین ببرید. پس نگرانیهای او را بپذیرید و با او همدردی کنید. * برای اینکه بتوانید کابوسها و وحشت فرزندتان را کنترل کنید از مقالات و کتابهایی که در رابطه با کابوسهای شبانه کودک هستند، استفاده کنید. هرچه در این باره بیشتر تحقیق و مطالعه کنید بهتر است. در این صورت میتوانید به او نشان دهید شخصیتهایی که در خواب میبیند، واقعی نیستند و او میتواند بر آنها غلبه کند. * خیلی از بچهها یک حیوان عروسکی یا پتوی خاص دارند که به آنها کمک میکند شبها بهتر بخوابند. انتخاب یک اسباببازی خاص برای کودک نقش بسزایی در مقابله با کابوسهای شبانه خواهد داشت. اگر فرزندتان یکی از این «دوست»ها دارد، به او بگویید که میتواند روی او حساب کند و به کمک او بخوابد. * تنفس عمیق قبل از خواب برای شما و فرزندتان آرامشبخش خواهد بود. چند دقیقه وقت بگذارید و تمرینات تنفسی قبل از خواب را انجام دهید. این تمرینات را به صورت یک روال شبانه انجام دهید. اگر کودک از انجام این تمرینات لذت برد، میتوانید بیشتر ادامه دهید و حتی او را در کلاس ورزشی کودکان ثبتنام کنید. مسلما حفظ آرامش به کمک این حرکات آسانتر بوده و احتمال کابوسهای شبانه را کم خواهد کرد. * دستگاههای الکترونیکی مثل تبلت، تلویزیون و بازیهای کامپیوتری را قبل از خواب خاموش کنید. دیدن فیلمهای خشونتآمیز یا بازیهای ترسناک قبل از خواب باعث بههم خوردن ساعت و کیفیت خواب کودک میشود. این امر درمورد کتابهای ترسناک و گزارشهای خبری فاجعهبار در تلویزیون مثل جرم و جنایت نیز صدق میکند. حداقل یک ساعت قبل از اینکه کودک به خواب برود، شرایط را برای خوابیدن او مهیا کنید. پس از کابوس برای کمک به فرزندتان برای کنار آمدن با یک کابوس میتوانید: * به فرزندتان اطمینان دهید که پیشش هستید. وجود آرامش بخش شما به کودک کمک میکند بعد از پریدن از خواب احساس امنیت و آرامش کند. وقتی کودک بیداند که شما پیش او میمانید، حس امینت و اطمینان در او تقویت خواهد شد. * بگویید آنچه اتفاق افتاده دیگر تمام شده است. به فرزندتان بگویید که فقط یک کابوس بوده است و الان دیگر تمام شده است. میتوانید مثلاً به او بگویید، "درسته خواب بدی دیدی اما الان دیگه بیدار شدی و همه چیز خیلی خوبه." به فرزندتان اطمینان دهید چیزهای ترسناکی که در خواب دیده است در دنیای واقعی اتفاق نیفتاده است. * به او آرامش و راحتی دهید. به او نشان دهید که درک میکنید فرزندتان میترسد اما همه چیز خوب است. به فرزندتان یادآور شوید که همه آدمها خواب میبینند و بعضیوقتها این خوابها ترسناک و ناراحتکننده میشوند و خیلی واقعی به نظر میرسند به همین دلیل کاملاً طبیعی است که از آنها بترسیم. * جادو کنید. درمورد بچههای که هنوز مدرسه نمیروند و کلاس اول و دومیها که تخیل خیلی قوی دارند، قدرتهای جادویی عشق و حمایت شما میتواند جادو کند. میتوانید مثلاً وانمود کنید که با اسپریهای مخصوص دیوکش، همه دیوهایی که در خواب فرزندتان بوده را کشتید. بروید و کمد لباس کودک را و زیر تختش را چک کنید و به فرزندتان اطمینان دهید که همه موجودات ترسناک از بین رفته اند و همه چیز آرام است. * چراغ خواب را روشن کنید. روشن بودن یک چراغ خواب به کودکی که از تاریکی واهمه دارد و بخاطر کابوس از خواب پریده است آرامش و اطمینان میدهد تا دوباره به خواب برگرد. * به فرزندتان کمک کنید دوباره بخوابد. یک چیز آرامش بخش کمک میکند که حال و هوای فرزندتان عوض شود. برای برگرداندن فرزندتان به خوب این کارها را میتوانید امتحان کنید: آوردن اسباببازی مورد علاقه اش، یک بالشت یا پتوی نرم، چراغ خواب، یا یک موسیقی آرام. میتوانید درمورد خوابهای خوب و شیرینی که فرزندتان دوست خواهد داشت با او حرف بزنید. او را ببوسید و در آغوش بگیرید و به نرمی از اتاق خارج شوید. * شنونده ای خوب باشید. لازم نیست که خیلی درمورد کابوسی که فرزندتان دیده است حرف بزنید. فقط باید به او کمک کنید احساس آرامش، حمایت و امنیت کند و برای برگشتن به خواب آماده شود. اما صبح که فرزندتان از خواب بیدار شد میتواند کامل درمورد خوابی که شب قبل دیده بود برایتان حرف بزند. با حرف زدن درمورد آن یا حتی کشیدن نقاشی آن در روز روشن، خیلی از تصاویر ترسناک شب گذشته قدرت خود را از دست میدهند. شاید فرزندتان حتی بدش نیاید که پایان جالبی برای کابوس شب قبل خود پیدا کند. * برای بیشتر بچهها، کابوس فقط هرازگاه اتفاق میافتد و جای نگرانی نیست. فقط به کمی آرامش و اطمینان والدین نیاز دارد. اگر کابوسهای فرزندتان آنقدر زیاد شد که اجازه نداد فرزندتان خواب راحت و کافی داشته باشد یا مشکلات رفتاری و احساسی برای او ایجاد کرد، حتماً او را نزد پزشک متخصص ببرید. منابع : 1- مجله سیب سبز 2- کیدز پرشیا
مشاهده بیشتر


تاثیر تنشهای والدین بر روی کودکان
در بسیاری موارد، تنشهای والدین بخصوص در حضور کودکان، موجب بالا رفتن اضطراب، احساس ناامنی و نداشتن آرامش در کودکان میشود. بیشتر کودکانی که در معرض اختلافات والدین و خشونتهای خانگی هستند، احساس گوش به زنگی ناشی از نگرانی شدید دارند و هر لحظه منتظر اتفاق بد، زد و خورد والدین و تنشهای شدید بین آنها هستند. در بسیاری موارد، تنشهای والدین بخصوص در حضور کودکان، موجب بالا رفتن اضطراب، احساس ناامنی و نداشتن آرامش در کودکان میشود. بیشتر کودکانی که در معرض اختلافات والدین و خشونتهای خانگی هستند، احساس گوش به زنگی ناشی از نگرانی شدید دارند و هر لحظه منتظر اتفاق بد، زد و خورد والدین و تنشهای شدید بین آنها هستند. از طرف دیگر، کودکان اعتمادشان را به والدینی که رفتار پرخاشگرانه دارند و منبع خشونت هستند، از دست می دهند و در جامعه نیز با مشکل اعتماد کردن به افراد جامعه مواجه می شوند. در بعضی از سیستم های خانواده دیده می شود والدین بخصوص مادران برای افزایش قدرت خود، کودکانشان را یارکشی می کنند. این والدین در مقابل کودکان از همسرشان بدگویی می کنند تا احساس ترحم، دلسوزی و همدلی فرزندان را جلب کنند که در اصطلاح روانشناختی به آن یارکشی می گویند. این یارکشی، اثرات مخربی بر عواطف، احساسات و شرایط روانشناختی کودکان باقی می گذارد، زیرا کودک خودش را در شرایطی می بیند که باید بین والدین، یکی را انتخاب کند. این کودک وقتی با مادر همراه می شود، ممکن است مورد خشونت، بی مهری و بی توجهی پدر قرار گیرد. در مواردی هم کودک برای آن که حس همدلی و توجه مادر را بیشتر جلب کند، به عمد نزد مادر درباره پدر بدگویی می کند. معمولا این بچه ها در سنینی که باید کودکی کنند، این سنین را از دست می دهند. این فرزند نه تنها کودکی خود را فراموش می کند، بلکه نقش فرزند والدگونه نیز پیدا می کند . این فرزند گاهی پدر یا مادر والدینش می شود. این مسائل، فشارهای مضاعفی بر کودکان وارد می کند که عواقب روان شناختی بدی در زندگی این افراد به جا می گذارد. عواقب اولیه می تواند افزایش سطح اضطراب کودکان باشد، ولی اگر کودک به مدت طولانی در خانواده پرتنش زندگی کند در آینده ممکن است به افسرگی مبتلا شود. عوارض دیگری مانند شب ادراری، مشکلات رفتاری و اختلالات عادتی هم در این فرزندان دیده می شود. آینده این فرزندان تحت تاثیر مشکلات والدین خواهد بود. کودکانی که در جوی پرخاشگرانه بزرگ شده اند، بعد از تشکیل خانواده در برقراری ارتباط با همسرشان نمی توانند نقش متعادلی داشته باشند. این افراد بسته به این که نسبت به والدین خود چه احساسی دارند، یا شبیه والدین خود می شوند و رفتارهای پرخاشگرانه آنها را ادامه می دهند، یا برعکس جزو افرادی طرفدار تئوری آرامش به هر قیمتی می شوند. به عبارتی دیگر یا مانند پدر و مادر خود نقش ظالم را بازی می کنند یا نقش مظلوم را. افراد وقتی در موقعیت مظلوم واقع می شوند هر اتفاقی برایشان بیفتد، هر تنش و مشکلی داشته باشند، بدون قدرت اعتراض، تحمل می کنند تا جو خانه را به هر قیمتی آرام نگه دارند بنابراین چنین افرادی ممکن است در زندگی آینده خانوادگی خود نتوانند نقشی بالنده، رو به رشد و متعالی داشته باشند. منابع : 1 - آفتاب 2 - ویکی پدیا
مشاهده بیشتر


اصول مراقبت از بینایی کودکان
واقعا هیچ چیز مانند چشمان فرزندتان بااهمیت به نظر نمیرسد. بهرهمندی از بینایی خوب و درست، میتواند به عنوان عاملی حیاتی در رشد فیزیكی، مغزی و اجتماعی فرزند شما ایفای نقش كند. كودكان باید از بینایی مناسب برخوردار باشند تا بتوانند محیط اطراف را جستوجو كرد و متوجه توانمندیهای جمعی خود شوند. بر اساس نظر متخصصان ۷۰ درصد یادگیری انسان از طریق بینایی صورت میگیرد لذا اگر كودك اختلال بینایی داشته باشد، توانایی او در انجام تكلیفهایی كه به هماهنگیهای حركتی مربوط میشود كاهش مییابد. كودكی كه قادر به تشخیص حروف و شكلهای گوناگون از یكدیگر نیست، نمیتواند به آسانی بخواند لذا ممكن است اعتماد به نفس خود را در میان جمع از دست بدهد و از برقراری ارتباط با دیگران خودداری كند. بینایی كودكان از دوران نوزادی تا ده سالگی رشد میكند. این تغییرات از ۶ ماهگی به بعد، بالاخص از یك تا دو سالگی سرعت بیشتری دارد. در حقیقت، بعد از ۶ ماهگی بینایی كودكان نمو پیدا كرده و به مرحله دید سه بعدی میرسد. دید سه بعدی عبارت است از تركیب تصاویر دریافت شده از هر دو چشم در مغز كه دارای طول و عرض و عمق است. حدود ۱۲ درصد كودكان دارای مشكلات آشكار بینایی هستند. البته بیشتر ناراحتیهای مربوط به بینایی برطرف شدنی هستند به شرط آنكه در مراحل نخستین مورد توجه قرار گیرند. در غیر این صورت وجود یك ناراحتی ناچیز در بینایی ممكن است موجب وخیمتر شدن وضعیت شود. ● چه وقت كودك شما به آزمایشهای بینایی نیاز خواهد داشت؟ ▪ تمامی نوزادان باید در بیمارستان كودكان به وسیله پزشك اطفال یا پزشك خانواده از نظر سلامت عمومی بینایی معاینه شوند. ▪ نوزادان در معرض خطر بالا مثل كودكان نارس، نوزادانی كه در خانواده آنها سابقه مشكلات بینایی وجود داشته است نوزادانی كه دارای بینظمی آشكار چشمی هستند، باید از سوی چشم پزشك معاینه شوند. ▪ در اولین سالهای زندگی، همه كودكان باید به طور مستمر از نظر سلامت بینایی به وسیله پزشك معاینه شوند. ▪ حدود ۳/۵ سالگی، باید برنامههای غربالگری برای سلامت چشم و تستهای مربوط به تیزبینی كودكان انجام گیرد. ▪ حدود ۵ سالگی، كودكان باید دوباره از نظر بینایی ارزیابی شوند و كودكانی كه دارای مشكل باشند، به متخصص ارجاع شوند. ▪ بعد از ۵ سالگی، ارزیابی مجدد هنگام ورود به مدرسه لازم است و كودكان باید از سوی مسوولان آموزشگاه به محلهای سنجش ارجاع داده شوند. ▪ تمامی كودكانی كه دارای علائم بیماریهای چشمی نظیر لوچی و سردردهای مكرر هستند، باید به چشمپزشك مراجعه كنند. ▪ تمامی كودكانی كه از عینك یا لنز استفاده میكنند، هر سال حداقل یك بار باید مورد ارزیابی بینایی قرار گیرند. ● علائم مشكلات چشمی در نوزادان و سنین قبل از دبستان عبارتند از: ▪ مالش مستمر چشم ▪ حساسیت به نور زیاد ▪ ضعف تمركز ▪ ضعف وضوح دید ▪ غیرعادی بودن مسیر. حركت چشمها بعد از ۶ ماهگی ▪ سرخی دائمی چشمها ▪ ریزش دائمی اشك از چشم ▪ سفیدشدن سیاهی مردمك چشم ● علائم مشكلات چشمی در سنین مدرسه: ▪ ناتوانی دید اشیا در فاصله دور ▪ ناتوانی در خواندن تخته سیاه ▪ لوچبودن ▪ مشكل در خواندن ▪ نشستن نزدیك تلویزیون علائم فوق بهترین روش برای اثبات ضعف بینایی یا اختلال چشمی كودكان هستند. اگر شما هر علامتی درباره عوارض چشمهای فرزندتان پیدا كردید، فرزند شما باید فورا معاینه شود تا مشكل همیشگی نشود. بسیاری از مشكلات بینایی فرزند شما قابل پیشگیری و درمان است، به شرطی كه زود شناخته و درمان شوند. ● مشكلات رایج بینایی در كودكان ▪ آمبلیوپیا (تنبلی چشم: ) عبارتست از كاهش تیزبینی چشم كه در صورت تشخیص در سنین كودكی به راحتی قابل درمان است. بهترین زمان برای درمان تنبلی چشم، سالهای كودكستان است. درمان تنبلی چشم ازطریق بستن چشم سالم و فعال كردن چشم تنبل صورت میگیرد. این مشكل با عینك قابل درمان نیست. ▪ استرابیسم (لوچی:) عبارتست از انحراف چشمها به یكی از جهات. این عارضه با استفاده از بستن چشم، عینك یا عمل جراحی قابل درمان است. ▪ عیوب انكساری: به این معناست كه شكل چشم خاصیت انعكاس یا انحراف نور را ندارد و تصاویر بهصورت كدر در چشم ظاهر میشوند. عیوب انكساری ممكن است باعث كشش چشمها یا تنبلی چشم شوند. شكلهای معمول عیوب انكساری چشم عبارتند از: نزدیكبینی (میوپیا)، دوربینی (هیپروپیا) و آستیگماتیسم. این عیوب با استفاده از عینك یا لنز تا حد زیادی قابل درمان هستند. ▪ عینكها و لنزهای تماسی ● كودكان در هر سنی و حتی نوزادان میتوانند از عینك یا لنز استفاده كنند. برای كودكانی كه از عینك استفاده میكنند موارد ذیل را بهخاطر داشته باشید: ▪اجازه بدهید فرزندتان فرم یا قاب عینك را خودش انتخاب كند. ▪ فرمهای پلاستیكی، بهترین فرم برای كودكان كمتر از ۲ سال است. ▪ اگر فرزند شما در سنین مدرسه از عینك استفاده میكند، مطمئن شوید، بند فلزی آن بسیار بادوام است. ▪ استفاده از بندهای كشی برای عینك كودكان خردسال در نگهداری آن بسیار موثر است. ▪ كودكانی كه دارای مشكلات متعدد چشمی هستند، بهتر است از عدسیهای مخصوص استفاده كنند. ▪ برای كودكانی كه ورزش میكنند استفاده از عدسی پلیكربنات بهعلت دوام و شفافیت و قابل ارتجاع بودن توصیه میشود. ● والدین به سلامت بینایی كودكان چه كمكی میتوانند بكنند؟ ▪ برای آزمایش سنجش بینایی كودكتان در سه سالگی او را نزد چشمپزشك ببرید. در صورتی كه كودك به مهد میرود، از مسوِولان مهد درخواست كنید آزمایش سنجش بینایی را انجام دهند و در غیر این صورت به پزشك مراجعه كنید. ▪ آزمایش سنجش بینایی را از سه سالگی تا ۱۸ سالگی انجام دهید. ▪ درصورت مشاهده انحراف چشم به سمت داخل یا خارج، كودك را پس از ۶ ماهگی نزد چشمپزشك ببرید تا برای تشخیص لوچی، چشم او را معاینه كند. ▪ چنانچه چشم كودك قرمز میشود یا ترشحات سفید و یا زرد رنگ از آن خارج میشود، برای تشخیص عفونت، به چشم پزشك مراجعه كنید. ▪ در صورت ابتلای یكی از اعضای خانواده به ورم ملتحمه چشم، اصول بهداشت فردی را رعایت كرده و از وسایل یكدیگر استفاده نكنید. ▪ از تماس كودك خود با كودكانی كه مبتلا به عفونت چشم هستند، جلوگیری كنید مگر این كه كودك بیمار تحت درمان با آنتیبیوتیك باشد. ▪ در صورت مشاهده خروج اشك از یك چشم نوزاد یا ترشحات سفید یا زرد رنگ از چشم وی، برای بررسی انسداد مجاری اشكی با پزشك مشورت كنید. توجه به مطالب ارائه شده میتواند در تامین سلامت بینایی كودكان شما موثر باشد. منبع : روزنامه سلامت
مشاهده بیشتر


افزایش ضریب هوشی
مقدمه شاید به عنوان والدین کودکان پنج تا نـُه ساله فکر کنید، تمام تلاش خود را برای رشد ذهنی فرزندانتان انجام دادهاید. از هنگام نوزادی برایشان کتاب خواندهاید، سرگرمیهای فکری و اسباب بازیهای ذهنی برایشان تهیه کردهاید، آنها را با کتابخانه آشنا کردهاید و اکنون هم در یک مدرسه خوب درس میخوانند. اما آیا باید از این پس خیالتان راحت باشد؟ جالب است بدانیم که که پدر و مادر با تشویق هر گام کوچک کودک ، کمک بزرگی به خلاقیتهای بزرگتر وی در آینده خواهند کرد. اکنون محققان معتقدند که تحریکات ذهنی کودکان از سوی والدین نقشی بسیار مهم در تقویت هوش آنان دارد. نقش پدر و مادر تنها به دوران کودکی و نوجوانی محدود نمیشود، زیرا فرزندان در جوانی و بزرگسالی هم به پشتیبان و راهنما نیاز دارند.بنابراین به نظر میرسد به منظور برنامه ریزی کمک به ذهن فرزندان ، محدودیت زمانی داریم. دانشمندان معتقدند نیازی نیست برای دستیابی به این هدف ، آموزشهای رسمی خاصی را برای کودک در پیش بگیریم. آنچه ضروری است ایجاد فضای مناسب و تحریک کننده برای تعلیم روزمره است و برای این منظور ، متخصصان رعایت توصیههای زیر را از ابتدای کودکی پیشنهاد میکنند. عناصر افزایش هوش کودک مطالعات نشان میدهند ژن و محیط هر دو سهم فراوانی در افزایش هوش کودک دارند و در این راستا عوامل محیطی را سلامت ، تغذیه و تربیت خانوادگی معرفی کردهاند . براساس یافتههای اخیر ، حتی اگر ژنها نقش اصلی در میزان ضریب هوشی افراد داشته باشند، هرگز نمیتوان تأثیر والدین را بر ذهن کودک منکر شد. بخصوص در سالهای اول زندگی کودک ، وقتی مغز هنوز در حال شکلگیری و تکامل است، توجهات والدین حتی اگر شرکت در بازی سادهای چون دالی موشک باشد، به ایجاد مداربندیهای مغزی پیچیده و ضروری و تقویت آن برای ارتقای هوش کودک کمک میکند. اهمیت تعالیم دوران کودکی کریگ رمی (CRAIG RAMEY) پروفسور روانشناسی کودک میگوید: «واقعا لازم است والدین بدانند که چقدر دادههایشان به فرزندان مهم و سرنوشتساز است و کودک از سنین بسیار پایین و بدو تولد تحت تأثیر تربیت والدین قرار می گیرد.»تحقیقات دانشمندان روی دو گروه شاهد و آزمایشی از کودکان نشان داده است که تجارب و تعالیم دوران کودکی روند رشد و تکامل مغزی را تسریع و تقویت میکند. دو سال اول زندگی به نوعی دوره طلایی رشد مغزی کودک است و این زمان دوران ایجاد ارتباطات مغزی به حساب میآید. در این سن در مغز بیش از 300 تریلیون ارتباط وجود دارد و در همین زمان سلولهایی که هنوز مرتبط نشدهاند و مورد استفاده قرار نگرفتهاند غیر قابل استفاده میشوند. به چشمان کودک نگاه کنید چشمان نوزاد در شش هفتگی تا فاصله 17.5 سانتیمتری متمرکز میشود و این دقیقا به اندازه فاصلهای است که شما کودک را جلوی خود نگه میدارید و به صورت او نگاه میکنید. این عمل ارتباطات مغزی را به الگویی تشخیصی که با هر بار دیدن تقویت میشود تبدیل میکند. و به کودک کمک میکند در شناخت مفاهیم مشابه و نامتشابه مهارت بهتری کسب کند. با کودک حرف بزنید دکتر هوتنلوچر (HUTTENLOCHER) پروفسور روانشناسی معتقد است: «فرمانهای اولیه زبانی برای کودک بسیار مهماند. زیرا زبان در موفقیت عملکرد ذهنی بسیار اهمیت دارد و هر درک و استنباطی از زبان به ایجاد توانایی کلامی و بیان صحیح لغات کمک میکند. دامنه لغات کودک بستگی مستقیم به میزان صحبت والدین طی دو سال اول زندگی او دارد.» موسیقی در رشد ذهن کودک مؤثر است موسیقی دنیایی فراتر از ریتم و ملودی به کودک میآموزد. دانشمندان معتقدند تعلیم سرودهای گروهی و نواختن پیانو برای کودکان سه ساله به تدریج باعث تقویت قدرت استدلال فرا زمانی آنان میشود. این کودکان در ترکیب و ساخت پازل در مقایسه با بچههایی که تمرین موسیقی نداشتهاند، دقیقتر و سریعتر و در درک مفاهیم ریاضی موفقترند. با تشویق ، کنجکاوی کودک را تحریک کنید همگام با رشد جسمانی کودک ، قدرت تفکر و اندیشه او نیز در حال رشد و شکوفایی است. او از طریق تجربه وقایع جدید در زندگی دنیا را میشناسد و آن را کشف میکند. ن یازی نیست کنجکاوی را به بچهها آموزش دهیم، بلکه باید وجود سرشار از کنجکاویشان را به صورت هدفمند ارضا کنیم. پدر و مادر با تشویق هر گام کوچک کودک ، کمک بزرگی به خلاقیتهای بزرگتر وی در آینده خواهند کرد. برای اشیا اسم بگذارید کودکان حتی پیش از آنکه بتوانند صحبت کنند، قادرند بسیاری چیزها ( برای مثال اجسام مختلف و رنگها) را درک کنند. در این سن اگر به او بگویید: «عروسک خرسی سفیدت را بیاور»، او دقیقا میداند این اسم متعلق به کدام اسباب بازیاش است. بنابراین یکی دیگر از وظایف والدین نامگذاری انواع رنگها ، اندازهها و شکلها برای تقویت درک کودک است. بایستید و هورا بکشید وقتی کودکتان موفق میشود برای اولین بار از فنجان آب بخورد و شما فریاد شادی سر میدهید، این عمل شما نه تنها او را خوشحال میکند، بلکه ارتباطات قشر جلویی مغز و بخش درونی مغز او را که جایگاه احساسات است، تقویت مینماید. بین ده تا هجده ماهگی این ارتباطات مغزی شکل میگیرد. برای مثال وقتی اولین گامهای او را تشویق میکنید، این عمل باعث خوشحالی او میشود و در پی آن جریانی از مواد شیمیایی در مغز او آزاد میگردد که این چرخه را تقویت میکند. در مقابل ، هرگونه بیتوجهی والدین به رفتارهای کودک موجب تقویت نشدن چرخه ارتباطات مغزی او میشود و کودک نسبت به انجام کارهای جدید دلسرد میگردد. دامنه لغات کودک بستگی مستقیم به میزان صحبت والدین طی دو سال اول زندگی او دارد. به توجه خود نسبت به فرزند ادامه دهید هرگز توجهات خود را از فرزندانتان دریغ نکنید. گرچه توجه والدین در سنین پایین برای کودک بسیار مهم است، اما پیشرفت ذهنی و هوشی او در این سنین به پایان نمیرسد. شبکههای عصبی ، بخصوص آنها که به احساسات مربوط میشوند تا سنین نوجوانی در حال توسعهاند. بنابراین با افزایش سن میتوانید به کتاب خواندن فرزندتان اهمیت بیشتری بدهید، او را در گفت و گوهای خانوادگی سهیم کنید، از وی نظر بخواهید، به او موسیقی بیاموزید و نیز مشوقی مهربان برایش باشید. علاوه بر اینها ، نقش ما به عنوان پدر و مادر تنها به دوران کودکی و نوجوانی محدود نمیشود، زیرا فرزندان در جوانی و بزرگسالی هم به پشتیبان و راهنما نیاز دارند. منابع : 1- دانشنامه رشد 2- ویکی پدیا ، دانشنامه آزاد
مشاهده بیشتر


بیش فعالی در کودکان
شاید شما هم این موضوع را شنیده باشید که در گذشته های نه چندان دور بسیاری از کودکان به دلیل آنچه بی توجهی، شیطنت و یا بازیگوشی نامیده می شد در دوران دبستان کنار گذاشته می شدند. والدین و آموزگاران نمی دانستند که با مشورت با یک متخصص می توانند به این بچه ها کمک کنند و آنها را با شرایطی عادی به گروه همسالان خود بازگردانند. آنچه این کودکان را از دیگر همسالان خود متمایز می کرد «اختلال بیش فعالی» خوانده می شود. بیش فعالی که به اختصار ADHD خوانده می شود نوعی اختلال شایع است که حدود هشت تا 10 درصد کودکان را مبتلا می کند. این بیماری در پسران شایعتر از دختران است که هنوز دلیل اصلی آن مشخص نشده است. ویژگی های اولیه بیش فعالی از سال های اولیه رشد یعنی قبل از ورود به مدرسه شروع می شود. بیش فعالی دارای ویژگی های بارزی است که شامل پرتحرکی، کمبود توجه و تمرکز، بروز اعمال ناگهانی و غیرقابل پیش بینی می شود. این اختلال سه نوع است؛ در گونه اول که کودک فقط در توجه و تمرکز مشکل دارد. در نوع دوم فقط پرتحرکی دیده می شود و بالاخره نوع ترکیبی که کودک هم پرتحرک است و هم مشکل توجه و تمرکز دارد این اختلال در کودکان دبستانی و در پسرها سه تا پنج برابر شایع تر از دختران است و بیشتر در پسران اول خانواده مشاهده می شود. معمولا اختلال از سه سالگی به بعد تشخیص داده می شود. کودکان مبتلا در دوره شیرخواری اکثرا پرتحرک هستند و دست ها و پاهای خود را زیاد حرکت می دهند؛ کم خواب، کم غذا هستند و زیاد گریه می کنند. تشخیص بیش فعالی برخی از والدین با دیدن پرتحرکی فرزندان خود به بیش فعالی آنها مشکوک می شوند اما باید دانست که جنب و جوش زیاد نشانه قانع کننده ای برای این اختلال نیست. ناتوانی در تمرکز و نداشتن صبر در گوش کردن، ناتوانی در توجه به جزئیات، ناتوانی در انجام تکالیف مدرسه و سایر وظایف محوله، بی دقتی و بی نظمی، گم کردن مدام وسایل، بی قراری (معمولا نشستن آرام در یک جا برای این کودکان مشکل است) و ناتوانی در انتظار کشیدن از دیگر علائم این اختلال است. کودکان بیش فعال احساس خطر نمی کنند و به کارهای خطرناک علاقه نشان می دهندن که گاهی اطرافیان این موضوع را نشانه شجاعت کودک به حساب می آورند در صورتی که این مورد یکی از علائم بیش فعالی به شمار می آید. تشخیص بیش فعالی با یک آزمون خاص امکانپذیر نیست. مجموعه ای از این علائم باید (حداقل در مدت شش ماه) مورد بررسی قرار بگیرد. کودک این موارد را معمولا قبل از هفت سالگی نشان می دهد. همچنین کودکی که دارای این نشانه هاست با رفتارهایش اطرافیان خود را در محیط های مختلفی مانند مدرسه یا خانه دچار مشکل می کند و حتی با گروه دوستان و همسالان خود نیز به راحتی کنار نمی آید. در مقابل این دسته از پدر و مادرها، والدینی هستند که نمی خواهند مشکل کودک خود را بپذیرند و معمولا با بهانه آوردن از هشدارهای معلمان و سایر اطرافیان طفره می روند. این افراد از درمان این اختلال واهمه دارند و گمان می کنند داروهایی که توسط پزشک تجویز می شود برای فرزندشان عوارض دارد. این در حالی است که اگ راین کودکان در زمان مناسب درمان نشوند، نمی توانند در امور آموزشی و فعالیت های اجتماعی خود موفق عمل کحنند و ممکن است برای خودو اطرافیانشان مشکل آفرین باشند. دلایل بیش فعالی علت به وجود آمدن بیش فعالی احتمالا ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است. احتمالا این کودکان در بخش های مربوط به توجه و تمرکز در مغز دچار نقس جزئی هستند. از عواملی که می توانند در بروز این اختلال موثر باشند سیگار کشیدن و یا مصرف الکل در دوران بار داری توسط مادر است. حتی استنشاق تحمیلی دود سیگار توسط مادر باردار، باعث اختلال در رفتار کودک می شود. استرس مادر هم با این موضوع ارتباط دارد. تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده باینگر این است که این اختلال معمولا در خویشاوندان نزدیکاین افراد هم وجود دارد. مسمومیت ناشی از سرب حاصل از دود اتومبیل و آلودگی هوا، غذاهای محتوی مواد افزودنی مثل شیرین کننده های مصنوعی و یا رنگ دهنده های خوراکی، مواد جلوگیری کننده از فاسد شدن غذا که در بعضی از غذاهای آماده وجود دارد، نیز در ایجاد این اختلال سهیم هستند. در صورت بی توجهی به کودکان بیش فعال و معالجه نشدن آنها احتمال اینکه این افراد در آینده به افسردگی مبتلا شوندو یا در نوجوانی رفتارهای ضد اجتماعی و گاه بزهکارانه داشته باشند زیاد است. بنابراین به والدین توصیه می شود که حتما در دوران کودکی برای معالجه فرزند خود اقدام کنند. این بیماری دردوران مدرسه بیشتر مشکل آفرین می شود زیرا کودک تمرکز کافی برای گوش دادن به درس ندارد و مدام برای بیرون رفتن از کلاس اجازه می خواهد. این بچه ها نمی توانند آرام روی صندلی بنشینند، معمولا پرحرف هستند و مدام سر کلاس با دوستان خود حرف می زنند و این موضوع باعث می شود از لحاظ تحصیلی با مشکل مواجه باشند. والدین باید به رفتار کودکان خود دقت داشته باشند و تنها در صورتی که مجموعه از این نشانه ها را در مدت طولانی مشاهده کردند با یک متخصص مشورت کنند. در غیر اینصورت نمی توان به هر کودک پرتحرک برچسب بیش فعالی زد درمان بیش فعالی درمان سریع برای ADHD وجود ندارد اما علائم آن قابل شناسایی و کنترل هستند. بهتر است والدین برای کمک کردن به خود و کودکشان در مورد این اختلال اطلاعات بیشتری کسب کنند. همچنین برنامه تربیتی ویژه ای را متناسب با نیازهای فرزند خود طرح ریزی کنند. درست است که کنار آمدن با کودکان بیش فعال کار ساده ای نیست اما والدین باید بدانند که این افراد ذاتا بد نیستند اما بدون مصر ف دارو و رفتار درمانی نمی توانند رفتار خود را کنترل کنند. در این مورد خانواده، معلم و مدرسه باید با یکدیگر همکاری داشته باشند. والدین باید از تنبیه بدنی کودک خود جدا خودداری کنند و با او با محبت رفتار کنند. دارودرمانی هم در صورت تجویز پزشک کمک بسیاری به این دسته از کودکان می کند. مطالعات نشان داده است رژیم های غذایی هم می تواند برای کمک به این افراد کارساز باشد. آنها باید از زیاده روی در مصرف شکر و غذاهای حاوی آن مانند کیک، شیرینی، شکلات، بیسکویت و نوشابه های شیرین که تحریک کننده هستند خودداری کنند. تعدادی از کودکان بیش فعال و کم توجه تا بزرگسالی با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند؛ حتی ممکن است در برخی از بالغین برای نخستین بار تشخیص اختلال بیش فعالی داده شود که البته معمولا سابقه آن از کودکی وجود دارد. این افراد در سنین بالاتر کمتر با مشکل پرتحرکی روبرو هستند و بیشتر احساس بیقراری می کنند.
مشاهده بیشتر


آموزش نظم
چگونه انضباط شخصی را به کودکان آموزش دهیم؟ با وجودی که انضباط شخصی یکی از شش مهارت مهم زندگی است که باید به کودکان آموخته شود، اما اغلب نادیده گرفته می شود. دلایل بسیاری برای اینکه چرا کودکان باید انضباط شخصی را بیاموزند وجود دارد. این مهارت مهمی است که در طول زندگی می تواند خیلی به آنها کمک کند. آموزش مهارت انضباط شخصی در طول زندگی کودک باید فرایندی در جریان باشد و شیوه های متفاوتی وجود دارد که والدین می توانند مهارت انضباط شخصی را ارتقا دهند و یا از آن حمایت کنند. آموزش نظم مهارت مهمی است که باید به کودکان آموزش داده شود 1- ساختاری را در نظر بگیرید کودکان به یک برنامه منظم و روتین نیاز دارند تا بتوانند مهارت خودانضباطی را کسب کنند. قوانین شفاف و مشخصی را برای خانه وضع کنید و هر زمان که قانونی شکسته شد عواقب و پیامد آن را حتما اجرا کنید. این کار به کودکان می آموزد که باید انتظار چه چیزی را داشته باشند و آنها بهتر مهیای اتخاذ تصمیمات سالم و صحیح می شوند. هر روز برنامه زمانبندی مشابهی را تهیه کنید. کودکان باید یک برنامه منظم صبحگاهی داشته باشند مانند خوردن صبحانه، شانه کردن مو، مسواک زدن و لباس پوشیدن،. یک برنامه روتین هم برای بعد از مدرسه برایشان درنظر بگیرید. این برنامه به آنها می آموزد تا چگونه زمانشان را بین کارها و وظایف شان، تکالیف مدرسه و فعالیت های سرگرم کننده و تفریحی تقسیم کنند. همچنین مهم است تا برنامه زمانی منظمی هم برای خواب داشته باشند زیرا اهمیت استراحت و آرام گرفتن را هم به آنها می آموزد. 2-آموزش دهید کودکان باید بدانند که چگونه تصمیمات سالم و صحیحی برای خودشان بگیرند. زمانی که پای کمک به کودکان در فراگیری نحوه اتخاذ تصمیم صحیح به میان می آید، یک شیوه مقتدرانه می تواند یکی از بهترین انواع تادیب و تربیت باشد، چرا که به کودکان کمک می کند تا دلایل ورای قوانین را درک کنند. به جای اینکه فقط به کودک بگویید، «به محض اینکه از مدرسه رسیدی اول تکالیفت را انجام بده،» دلیل زیربنایی آن را برایش توضیح دهید. به او بگویید، «خیلی بهتر است تا اول تکالیف مدرسه ات را انجام دهی و بعد زمان آزاد داشته باشی، این زمان آزاد می تواند همانند پاداشی برای انجام تکالیفت باشد.» این می تواند به آنها کمک کند تا درک کنند چرا انجام این کار بهتر است به جای اینکه فکر کنند، «من باید تکالیفم را تا قبل از شام انجام دهم چون صرفا مادرم گفته که باید این کار را انجام دهم.» ایفای نقش یک مدل و الگو در این زمینه ها خودش می تواند شیوه ای عالی برای آموزش خودانضباطی به کودکان باشد. مسائل و مشکلات خاصی را که احتمالا کودکان با آنها مواجه اند را تعیین کنید و شیوه های متفاوت مواجهه و مقابله با آن مشکلات را به بحث و گفتگو بگذارید. برای کودکان کوچکتر با نمایش به او نشان دهید که اگر کودک دیگری اسباب بازی اش را گرفت چگونه باید عکس العمل نشان دهد، به او حرف زشت و ناسزا بگوید یا او را بزند، شاید هم بتواند کار بهتری انجام دهد. با کودکان بزرگتر، هم می توانید با نمایش نشان دهید که چگونه در مقابل فشار همسالانش مقاومت کند یا در شرایط بد و ناایمن چه کاری انجام دهد. آموزش عملی و همراه با نمایش می تواند به کودکان کمک کند تا احساس آمادگی بهتری داشته باشند و نیز می تواند مانع عکس العملهای بی اختیار و غریزی از سمت آنها شود. 3-پیامدها و عواقب مشخصی را در نظر بگیرید گاهی اواقت کودکان نیاز دارند تا با عواقب و پیامدهای طبیعی اعمال و کردارشان مواجه شوند. بچه ای که دائما تکالیفش را فراموش می کند و در خانه جا می گذارد، اگر مادرش هر زمان که او تکالیفش را فراموش کرد و جا گذاشت آنها را به مدرسه ببرد، او هرگز نخواهدآموخت که وسایل شخصی و متعلقاتش را خودش هر روز جمع و آماده کند. در عوض شاید باید با عواقب و پیامد این کارش از طرف معلمش مواجه شود تا اینگونه درس خوبی بیاموزد. گاهی اوقات کودکان نیاز به پیامدهای منطقی دارند. بچه ای که خیلی خشن و بی ملاحظه با کامپیوتر مادرش بازی می کند، شاید بد نباشد که از بازی با آن محروم شود. یا بچه ای که صبح به سختی از خواب بیدار می شود شاید باید شب کمی زودتر بخوابد تا صبح راحت تر بیدار شود. زمانی که والدین بر انضباط شخصی تمرکز می کنند، ضرورت دارد تا از جنگ قدرت ها اجتناب کنند. سعی نکنید تا فرزندان تان را وادار به انجام کاری کنید چون اینگونه آنها خود انضباطی را نخواهند آموخت. درعوض، پیامدهای منفی رفتار و کردارشان را که با آنها مواجه خواهندشد متذکر شوید و انتخاب هایی را در اختیارشان بگذارید. آنها باید بیاموزند که چگونه برای خودشان تصمیمات سالم و صحیح بگیرند آن هم با در نظر گرفتن ارزیابی و سبک و سنگین کردن ییامدها و عواقب. یک سیستم پاداش می تواند روش مناسبی برای آموزش انظباط به کودک باشد 4- مهارت های حل مسئله را به فرزندتان بیاموزید مهارت های حل مسئله را به کودک تان بیاموزید و با کمک هم بر موارد خاصی از حل مسئله که مرتبط با خودانضباطی است کار کنید. گاهی اوقات از فرزندتان بپرسید در این مورد خاص چه فکر می کند این کار می تواند چشم او را برای خلق راهکارهایی درست و خلاقانه باز کند. گه گاهی برای برخی از مشکلات راه حلهای ساده وجود دارد. برای مثال بچه ای که حاضر شدن و لباس پوشیدن در صبح برای مدرسه برایش کار سخت و مشکلی است، می تواند از شب قبل لباسهایش را آماده بگذارد. یا تایمری را روی پنج دقیقه تنظیم کند تا در عرض این زمان لباس بپوشد، این کار می تواند او را برای انجام این وظیفه اش آماده کند. مشکلات و مسائل پیچیده تر ممکن است نیاز به مجموعه ای از آزمون و خطا از نوع مداخله داشته باشند. نوجوانی که تکالیفش را انجام نمی دهد ممکن است قبل از اینکه خودش آنقدر انگیزه بیابد تا تکالیفش را خودش انجام دهد به یک سری تغییرات نیاز داشته باشد. از محرومیت از امتیازات استفاده کنید. اگر موثر واقع نشد، سعی کنید تا بعد از زمان مدرسه در آنجا (مدرسه) بماند تا قبل از آمدن در خانه تکالیفش را انجام دهد. تا زمانی که راه مناسبی را پیدا کنید حتما لازم است راه حل های متفاوتی را امتحان کنید، اما مدنظر داشته باشید که در طی این مسیر فرزندتان نیز باید همیشه حضور فعال داشته باشد. 5- هر بار و هر زمان یک رفتار را شکل دهید خودانضباطی فرایندی است که تبحر و اصلاح آن سالها زمان می برد. از استراتژی های تربیتی متناسب با سن استفاده کنید تا در هر زمان یک رفتار خاص را شکل دهید. به جای اینکه از بچه ای 6 ساله انتظار داشته باشید خودش به صورت خودکار و بدون کوچکترین تذکر و یادآوری تمام کارهای معمول صبحگاهش را انجام دهد، از یک جدول تصویری که روی دیوار نصب شده استفاده کنید که در آن شخصی را به تصویر کشیده که موهایش را شانه می زند، مسواک می زند و لباس می پوشد و حاضر می شود. شما حتی می توانید از فرزندتان که دارد این کارها را انجام می دهد عکس بگیرید و نمودار خودتان را درست کنید. در صورت لزوم، هر چند یک بار به فرزندتان متذکر شوید که به نمودار نگاه کند تا زمانی که او بتواند بدون نگاه کردن به نمودار خودش تمام وظایفش را انجام دهد. سرانجام روزی می رسد که او اصلا به یادآوری و تذکر نیازی ندارد و برای انجام امور انضباطی اش اصلا به نمودار هم نیازی نداشته باشد. هر زمان که فرزندتان خودانضباطی بروز داد او را مورد تشویق قرار دهید 6- پاداش یک سیستم پاداش صحیح می تواند روش فوق العاده ای برای حل مشکلات خاصی که مرتبط با خودانضباطی است باشد.یک کودک پیش از دبستان که شبها حاضر نیست در تخت خودش بخوابد، جدول برچسب می تواند انگیزه قوی ای در او ایجاد کند. برای بچه بزرگتری که تکالیفش را به موقع انجام نمی دهد و یا وظایفش را انجام نمی دهد، سیستم اقتصاد ژتونی می تواند خیلی مثمرثمر واقع شود. سیستم پاداش باید کوتاه مدت باشد. والدین می توانند به محض اینکه بچه ها در انجام این مهارتها مهارت کافی را یافتند به تدریج آنها را حذف کنند. چندین پاداش وجوددارد که اصلا نیازی به هزینه کردن پول ندارد و والدین می توانند از اعطای امتیاز خاصی به فرزند، یا افزایش زمان بازی و کار با وسایل الکترونیکی بهره ببرند تا به فرزندان شان انگیزه دهند تا مسئولانه رفتار کنند. 7- تشویق هر زمان که فرزندتان خودانضباطی بروز داد حتما او را مورد تحسین و تشویق قرار دهید. اگر فرزندتان به جای اینکه برادرش را کتک بزند از شما کمک خواست، بگویید، «کار فوق العاده ای انجام دادی که کمک خواستی.» گاهی اوقات کارها و رفتارهای خوب نادیده گرفته می شود در حالیکه تشویق و تحسین بچه ها برای اخذ تصمیمات درست و صحیح به احتمال زیاد باعث افزایش و تکرار چنین رفتارهایی در او خواهدشد. حتی زمانی که بدون تذکر و یادآوری شما فرزندتان کاری را انجام می دهد او را تشویق کنید، بگویید، «خیلی کار خوبی کردی قبل از اینکه من بگویم شروع به انجام تکالیفت کردی!» یا «خیلی بهت افتخار می کنم که امروز خودت به تنهایی اتاقت را تمیز کردی.» حتی بگویید، «ممنون از اینکه بعد از خوردن غذا ظرفت را داخل سینک ظرفشویی گذاشتی. کارت عالی بود،» این کار باعث تشویق در تکرار عملکرد کودک می شود. هر زمان که فرزندتان خودانضباطی بروز داد او را مورد تشویق قرار دهید 8- الگوی خودانضباطی باشید بچه ها از شما و دیدن رفتار شما بیشتر می آموزند تا حرفهای شما اگر آنها ببینند که شما مدام امروز و فردا می کنید یا به جای شستن ظرفها ترجیح می دهید تلویزیون تماشا کنید، آنها نیز عادات شما را بر می گزینند. با داشتن رفتار مناسب و صحیح نقش الگوی خوبی را برای فرزندان تان ایفا کنید. به آنها نشان دهید چگونه به وظایف شان عمل کنند، خشم شان را کنترل کنند و تصمیمات درست و صحیح بگیرند.
مشاهده بیشتر